کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم
    من که خون جگر خود چو می ناب کشم
    نظرم تشنهٔ ابر کرم کس نشود
    من که از چشمهٔ خورشید به چشم آب کشم
    بی نیازم کند از هر دو جهان در آغوش
    گر [شبی] قامت موزون تو در خواب کشم
    منعم از گریه مکن ناصح و بگذار که من
    دلق آلودهٔ خود را به کفن آب کشم
    یک دمم چشم سیاه تو ترحم نکند
    خویش را گر به دم خنجر قصاب کشم
    پهلویم درد کند بسکه ضعیف است وجود
    به هوس آه چو بر بستر سنجاب کشم
    نرود لذت آغوش تو از یاد مرا
    هر زمان دست به خمیازهٔ دریاب کشم
    ای خدا حلقه به گوش در خود ساز مرا
    چند چون حلقهٔ در گوش به هر باب کشم
    بیش از این رشتهٔ جان تاب ندارد دیگر
    تا به کی من ستم دست رسن تاب کشم
    گردبادم نرسانید به جا خاک مرا
    بهتر آن است که من رخت به گرداب کشم
    گرچه یارم همه جا هست در آغوش مرا
    بهتر آن است که در گوشهٔ محراب کشم
    رخت هستی به در آورد سعیدا به امید
    که از این بحر مگر گوهر نایاب کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha