من ز جا از سخن جنت مأوا نروم
از سر کوی بتان گر روم از جا نروم
جلوه اش بیشتر از رفتن من برد از جا
خود به خود از پی آن سرو خودآرا نروم
لاله ام لاله به خون جگر خود سازم
همچو ساغر پی دریوزهٔ مینا نروم
چون روم بر در او بگذرم از نام و نشان
ز آن روم از خود و همراه سعیدا نروم