کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من نه آنم که زنم ساز و به خود گریه کنم
    خنده بر چرخ بد انداز و به خود گریه کنم
    نیست جا این قدر شمع مرا چون فانوس
    تا کشم شعلهٔ آواز و به خود گریه کنم
    بنما سرو قد خویش که من فاخته وار
    تا شوم از همه ممتاز و به خود گریه کنم
    نیست آشفتگیم از گل رخسار کسی
    چون خیال تو کنم ناز و به خود گریه کنم
    من حسرت زده را باده از آن خم مدهید
    که خبردار شوم باز و به خود گریه کنم
    چرخ اگر آب دهد از دم تیغ تو شوم
    همچو فواره سرافراز و به خود گریه کنم
    سخت ماتم زده ام نوحه گران می خواهم
    تا شوندم همه دمساز و به خود گریه کنم
    بستم احرام که با نغمه روم همچو خیال
    در سراپردهٔ آواز و به خود گریه کنم
    شکوه چون مدعیم نیست سعیدا ز کسی
    گله از خود کنم آغاز و به خود گریه کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha