سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گریه کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من نه آنم که زنم ساز و به خود گریه کنم خنده بر چرخ بد انداز و به خود گریه کنم نیست جا این قدر شمع مرا چون فانوس تا کشم شعلهٔ آواز و به خود گریه کنم بنما سرو قد خویش که من فاخته وار تا شوم از همه ممتاز و به خود گریه کنم نیست آشفتگیم از گل رخسار کسی چون خیال تو کنم ناز و به خود گریه کنم من حسرت زده را باده از آن خم مدهید که خبردار شوم باز و به خود گریه کنم چرخ اگر آب دهد از دم تیغ تو شوم همچو فواره سرافراز و به خود گریه کنم سخت ماتم زده ام نوحه گران می خواهم تا شوندم همه دمساز و به خود گریه کنم بستم احرام که با نغمه روم همچو خیال در سراپردهٔ آواز و به خود گریه کنم شکوه چون مدعیم نیست سعیدا ز کسی گله از خود کنم آغاز و به خود گریه کنم سعیدا یزدی