کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به گرد کوی جانان های های ساکنی دارم
    چو پای مور در این ره صدای ساکنی دارم
    رفاقت با چو من مشکل بود کس را در این وادی
    که دستی بر کمر چون کوه و پای ساکنی دارم
    به هر دم [آرزویی] سد راه خویش می بینم
    چو می آیم به سرمنزل هوای ساکنی دارم
    نمی ماند نهان در خاک مشت استخوان من
    که چون همت به دوش خود همای ساکنی دارم
    چه شد چون غنچه اوراق دل من گر پریشان شد
    درون پردهٔ دل دلربای ساکنی دارم
    نمی دانم سعیدا کی خزان رفت و بهار آمد
    در این وادی چو نی برگ و نوای ساکنی دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha