به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می باید

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم را همنشین یاری جهان گردیده می باید
رفیق نوح ای جان، مرد طوفان دیده می باید
به خال و خط و ابرو کی توان بردن مرا از جا
که در تاراج دل، چشم نگه دزدیده می باید
به جانان خوش نباشد نامه را خالی فرستادن
در این مکتوب با خط، جان و دل پیچیده می باید
به آن بالا نظر کردن به آن مه روبرو گشتن
بلاها دیده می باید ستم وزیده می باید
سعیدا کار خامان نیست در آتش وطن کردن
که عاشق چون سپند از دانه ها برچیده می باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...2شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...3شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 4شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...5شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...6شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...7شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 8شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 9شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...10شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...11شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 12شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...13شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...14شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...15شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...16شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 17شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 18شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 19شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 20شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 21شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 22شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...23شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 24شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 25شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 26شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 27شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...28شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...29شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...30شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...31شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 32شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...33شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 34شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 35شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...36شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 37شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 38شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...39شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...40شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 41شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 42شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...43شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 44شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 45شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...46شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 47شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 48شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...49شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 50شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...51شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 52شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 53شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 54شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 55شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...56شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...57شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...58شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 59شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 60شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 61شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...62شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...63شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 64شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 65شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...66شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...67شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...68شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...69شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 70شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...71شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 72شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...73شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...74شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 75شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 76شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 77شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 78شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 79شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 80شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...81شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 82شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 83شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...84شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...85شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 86شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 87شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...88شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...89شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 90شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...91شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...92شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 93شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...94شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...95شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...96شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 97شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...98شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...99شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...100شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 101شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 102شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 103شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 104شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 105شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 106شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...107شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...108شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 109شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...110شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...111شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...112شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...113شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 114شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...115شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 116شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 117شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...118شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 119شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 120شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 121شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 122شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...123شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...124شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...125شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 126شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...127شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 128شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...129شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...130شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 131شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...132شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...133شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...134شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 135شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...136شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 137شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 138شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...139شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...140شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 141شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 142شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...143شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 144شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 145شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...146شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...147شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...148شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...149شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...150شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 151شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...152شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...153شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 154شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 155شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 156شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 157شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 158شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 159شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 160شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 161شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 162شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 163شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...164شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 165شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...166شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 167شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 168شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...169شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...170شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 171شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 172شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...173شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...174شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...175شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 176شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 177شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 178شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 179شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...180شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...181شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 182شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 183شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 184شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 185شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...186شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...187شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 188شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...189شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 190شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 191شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...192شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 193شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...194شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 195شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...196شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 197شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...198شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 199شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 200شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 201شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...202شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...203شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 204شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...205شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 206شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 207شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 208شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...209شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 210شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 211شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...212شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...213شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 214شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...215شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...216شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...217شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 218شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...219شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...220شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...221شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...222شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 223شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...224شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 225شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 226شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 227شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 228شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...229شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...230شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 231شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...232شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 233شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 234شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...235شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 236شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...237شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 238شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 239شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 240شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 241شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 242شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 243شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...244شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...245شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 246شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 247شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 248شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 249شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ