کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد عشق
    کاسهٔ آب دلم را بحر عمان کرد عشق
    سوخت ما را گرچه از غم لیک جانان را گداخت
    کس به تن هرگز نسازد آنچه با جان کرد عشق
    باعث تشویش معشوق است جوش عاشقان
    از هجوم بلبلان گل را پریشان کرد عشق
    خادم طفل کلیسا ساخت چندین شیخ را
    ای بسا فرعون را موسای عمران کرد عشق
    گاه خود را می زند بر آتش و گاهی بر آب
    کس نمی داند که با عاشق چه فرمان کرد عشق
    در شبستان گنه ما را ز مهر خویشتن
    روشناس مرد و زن چون ماه تابان کرد عشق
    معنی «یا نار کونی» نیست مخصوص خلیل
    آتشی بر هر که زد آخر گلستان کرد عشق
    بلبل طبعم سعیدا پیش از این خاموش بود
    در تماشای گل رویی غزلخوان کرد عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha