سعیدا یزدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد عشق کاسهٔ آب دلم را بحر عمان کرد عشق سوخت ما را گرچه از غم لیک جانان را گداخت کس به تن هرگز نسازد آنچه با جان کرد عشق باعث تشویش معشوق است جوش عاشقان از هجوم بلبلان گل را پریشان کرد عشق خادم طفل کلیسا ساخت چندین شیخ را ای بسا فرعون را موسای عمران کرد عشق گاه خود را می زند بر آتش و گاهی بر آب کس نمی داند که با عاشق چه فرمان کرد عشق در شبستان گنه ما را ز مهر خویشتن روشناس مرد و زن چون ماه تابان کرد عشق معنی «یا نار کونی» نیست مخصوص خلیل آتشی بر هر که زد آخر گلستان کرد عشق بلبل طبعم سعیدا پیش از این خاموش بود در تماشای گل رویی غزلخوان کرد عشق سعیدا یزدی