کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می برندش به همان راه که آمد واپس
    هر که چون صبح زند خنده به خود نیم نفس
    زاهدا سبحه بینداز که بس کوتاه است
    از خم حلقهٔ زلف بت ما دست هوس
    ای کم از مورچه بر خوان لئیمان جهان
    چند بر سر بزنی دست تولا چو مگس
    چه طلسم است در این لاشهٔ دنیا که مدام
    می نماید به نظر نفس تو را کس، کرکس
    چه توان برد ز من فیض چو آن دیوانه
    گفت شب مونس من پشه و روز است مگس
    تیره شد خاطر فرهاد ز سودای مجاز
    ظاهر است این که شود خانه سیه ز آتش خس
    دل شود خسته ز تکلیف که بلبل نالد
    گر ز چوب گل صد برگ بساز ند قفس
    زاهدان را ز ره آوازهٔ جنت برده است
    سر به صحرا زده این قافله ز آواز جرس
    نیستم طفل رسن تاب ولیکن چون او
    کارم از پیشروی رفته سعیدا واپس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha