به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چراغ

2150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چراغ
کی تواند شد بلی چون روز شد روشن چراغ
لاله را گر در چمن بینی یقین دان لاله نیست
داغ های رفتگان گل کرده در گلشن چراغ
در جهان اکثر که می بینیم دل افسرده اند
هر که نتواند کند روشن در این مدفن چراغ
پیر کامل را مده زینهار ای سالک ز دست
شب بود لازم برای پیش پا دیدن چراغ
تا نسوزد تیره بخت من سعیدا همچو شب
می گذارد آسمان هر روز بر روزن چراغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...2شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...3شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 4شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...5شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...6شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 7شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...8شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...9شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...10شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 11شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...12شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...13شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...14شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 15شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 16شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 17شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 18شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 19شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 20شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...21شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...22شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 23شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...24شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...25شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...26شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...27شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 28شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...29شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 30شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 31شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...32شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 33شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 34شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 35شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 36شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...37شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...38شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...39شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 40شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...41شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 42شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...43شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...44شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 45شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...46شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...47شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...48شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 49شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...50شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 51شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 52شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...53شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...54شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 55شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 56شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...57شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 58شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 59شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...60شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...61شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...62شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...63شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...64شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 65شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...66شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...67شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 68شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 69شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 70شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 71شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 72شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 73شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 74شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 75شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 76شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 77شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...78شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 79شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...80شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 81شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 82شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...83شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...84شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 85شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 86شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...87شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...88شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...89شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 90شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 91شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 92شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 93شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...94شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...95شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 96شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 97شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 98شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 99شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...100شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...101شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 102شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...103شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 104شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 105شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...106شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 107شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...108شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 109شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...110شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 111شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...112شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 113شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 114شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 115شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...116شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...117شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 118شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...119شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 120شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 121شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 122شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...123شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 124شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 125شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...126شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...127شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 128شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...129شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...130شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...131شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 132شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...133شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...134شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...135شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...136شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 137شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...138شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 139شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 140شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 141شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 142شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...143شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...144شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 145شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...146شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 147شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 148شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...149شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 150شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...151شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 152شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 153شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 154شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 155شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 156شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 157شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...158شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...159شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 160شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 161شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 162شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 163شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ