به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بشنوید این نکته را ای اهل راز
شد از این مقبول محمودی ایاز
پیشتر زان محو گردی در جهان
خویش را از خاطر خود محو ساز
خوب بودی گر سخن از این و آن
پس روا بودی کلام اندر نماز
گر حریفت پر دغا افتاده است
نقد جان را در دغایش پاک باز
گرچه ناز از یار باشد خوش ادا
خوش نما باشد ز عاشق هم نیاز
فارغ آید از تمیز دیگران
هر که خود را کرده باشد امتیاز
چشم دل خواهی سعیدا وا شود
خاک پای [نیکوان] را سرمه ساز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 2شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 3شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...4شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 5شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 6شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...7شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...8شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 9شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 10شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...11شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 12شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 13شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...14شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 15شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 16شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...17شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 18شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...19شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 20شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 21شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 22شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 23شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...24شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...25شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...26شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 27شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 28شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 29شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...30شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...31شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 32شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 33شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...34شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...35شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...36شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...37شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 38شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...39شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 40شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...41شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...42شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 43شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 44شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 45شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 46شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 47شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 48شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...49شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 50شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 51شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...52شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...53شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 54شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 55شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...56شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...57شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 58شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...59شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...60شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 61شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...62شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...63شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...64شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 65شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...66شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...67شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...68شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 69شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 70شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 71شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 72شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 73شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 74شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...75شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...76شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 77شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...78شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...79شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...80شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...81شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 82شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...83شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 84شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 85شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...86شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 87شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 88شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 89شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 90شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...91شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...92شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...93شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 94شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...95شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 96شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...97شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...98شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 99شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...100شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...101شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...102شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 103شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...104شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 105شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 106شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...107شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...108شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 109شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 110شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...111شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 112شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 113شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...114شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...115شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...116شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...117شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...118شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 119شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...120شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...121شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 122شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 123شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 124شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 125شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 126شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 127شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 128شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 129شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 130شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 131شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...132شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 133شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...134شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 135شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 136شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...137شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...138شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 139شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 140شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...141شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...142شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...143شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 144شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 145شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 146شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 147شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...148شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...149شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 150شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 151شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 152شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 153شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...154شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...155شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 156شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...157شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 158شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 159شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...160شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 161شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...162شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 163شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...164شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 165شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...166شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 167شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 168شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 169شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...170شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...171شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 172شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...173شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 174شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 175شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 176شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...177شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 178شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 179شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...180شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...181شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 182شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...183شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...184شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...185شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 186شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...187شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...188شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...189شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...190شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 191شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...192شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 193شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 194شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 195شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 196شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...197شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...198شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 199شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...200شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 201شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 202شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...203شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 204شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...205شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 206شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 207شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 208شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 209شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 210شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 211شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...212شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...213شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 214شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 215شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 216شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 217شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ