کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    موج دریای جنون کی دست بر دل می زند
    می کشد میدان و هر دم سر به ساحل می زند
    پاسبان ماست چون افلاس هر جا می رویم
    نیست عاقل آن که با ما می رود دل می زند
    بی قرار عشق را آرام در فردوس نیست
    سالک این راه پشت پا به منزل می زند
    از رباط کهنهٔ خود ای فلک غافل مباش
    دایماً درویش بر دیوار خود گل می زند
    دل سعیدا طرفه بی باکی است در میدان عشق
    همچو جوهر خویش را بر تیغ قاتل می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha