به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به خود

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به خود
درد ما از نازکی درمان نمی گیرد به خود
کاملی ذاتی زیاد و کم ندارد در وجود
تیغ ابرو زحمت سوهان نمی گیرد به خود
عارف از تغییر اوضاع جهان دلگیر نیست
گرد کلفت یوسف از زندان نمی گیرد به خود
از شمیم مشک می گردد پریشان زلف یار
ساده [لوحی] کاغذافشان نمی گیرد به خود
مردمان را فکر تعمیر جهان از غافلی است
جز خرابی این ده ویران نمی گیرد به خود
گرد غم چسفیده باشد در گریبان لباس
ورنه انده سینهٔ عریان نمی گیرد به خود
بی محبت زندگی باشد سعیدا کفر محض
ننگ بی عشقی تن بی جان نمی گیرد به خود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...2شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...3شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 4شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 5شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 6شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...7شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 8شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 9شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 10شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...11شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...12شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 13شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...14شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...15شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...16شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 17شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 18شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...19شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...20شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 21شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...22شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...23شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...24شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...25شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 26شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 27شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 28شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 29شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 30شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 31شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...32شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 33شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 34شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 35شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 36شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...37شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...38شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...39شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...40شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 41شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...42شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 43شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 44شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...45شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 46شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 47شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...48شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...49شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 50شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 51شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...52شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 53شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 54شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...55شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 56شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 57شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...58شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 59شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...60شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 61شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 62شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 63شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 64شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...65شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...66شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...67شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 68شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 69شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 70شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...71شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...72شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 73شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 74شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...75شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...76شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...77شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...78شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 79شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...80شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 81شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...82شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...83شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 84شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 85شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 86شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 87شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 88شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 89شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...90شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 91شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 92شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...93شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...94شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 95شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 96شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...97شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...98شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 99شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...100شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...101شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 102شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...103شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...104شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...105شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 106شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...107شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...108شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...109شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 110شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 111شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 112شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 113شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 114شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 115شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...116شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...117شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 118شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...119شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...120شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...121شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...122شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 123شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...124شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 125شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 126شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...127شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 128شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 129شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 130شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 131شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...132شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...133شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...134شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 135شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...136شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 137شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...138شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...139شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 140شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...141شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...142شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...143شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 144شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...145شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 146شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 147شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...148شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...149شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 150شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 151شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...152شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 153شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 154شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...155شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...156شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...157شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...158شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...159شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 160شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...161شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...162شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 163شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 164شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 165شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 166شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 167شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 168شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 169شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 170شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 171شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 172شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...173شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 174شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...175شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 176شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 177شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...178شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...179شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 180شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 181شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...182شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...183شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...184شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 185شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 186شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 187شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 188شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...189شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...190شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 191شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 192شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 193شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 194شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...195شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...196شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 197شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...198شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 199شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 200شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...201شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 202شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...203شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 204شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...205شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 206شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...207شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 208شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 209شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 210شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...211شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...212شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 213شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...214شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 215شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 216شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 217شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...218شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 219شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 220شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...221شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...222شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 223شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...224شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...225شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...226شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 227شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...228شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...229شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...230شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...231شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 232شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...233شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 234شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 235شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 236شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 237شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...238شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...239شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 240شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...241شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 242شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 243شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...244شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 245شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...246شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 247شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 248شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 249شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 250شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 251شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 252شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...253شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...254شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 255شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 256شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 257شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 258شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ