به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان دانند

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کسان که سود و زیان را در این جهان دانند
یقین قماش کفن به ز نقد جان دانند
ببر ز غیر و توانی دگر به خویش مدوز
که سود خویش در این باب در زیان دانند
[گذشتگی] است سعیدا متاع بالادست
که قدر و قیمت آن گذشتگان دانند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 2شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...3شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 4شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...5شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 6شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 7شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...8شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...9شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...10شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...11شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 12شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 13شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 14شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...15شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 16شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 17شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 18شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...19شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...20شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 21شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...22شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...23شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...24شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 25شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 26شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...27شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...28شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 29شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...30شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...31شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...32شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...33شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 34شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 35شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 36شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 37شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 38شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 39شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...40شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 41شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 42شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 43شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 44شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...45شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...46شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...47شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...48شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 49شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...50شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 51شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 52شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...53شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 54شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 55شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...56شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...57شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 58شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 59شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...60شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 61شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 62شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...63شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 64شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 65شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...66شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 67شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...68شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 69شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 70شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 71شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 72شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...73شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...74شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...75شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 76شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 77شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 78شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...79شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...80شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 81شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 82شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...83شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...84شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...85شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...86شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 87شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...88شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 89شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...90شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...91شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 92شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 93شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 94شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 95شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 96شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 97شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...98شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 99شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 100شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...101شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...102شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 103شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 104شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...105شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...106شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 107شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...108شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...109شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 110شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...111شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...112شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...113شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 114شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...115شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...116شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...117شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 118شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 119شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 120شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 121شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 122شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 123شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...124شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...125شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 126شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...127شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...128شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...129شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...130شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 131شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...132شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 133شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 134شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...135شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 136شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 137شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 138شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 139شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...140شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...141شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...142شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 143شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...144شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 145شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...146شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...147شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 148شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...149شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...150شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...151شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 152شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...153شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 154شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 155شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...156شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...157شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 158شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 159شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...160شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 161شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 162شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...163شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...164شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...165شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...166شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...167شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 168شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...169شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...170شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 171شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 172شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 173شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 174شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 175شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 176شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 177شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 178شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 179شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 180شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...181شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 182شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...183شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 184شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 185شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...186شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...187شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 188شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 189شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...190شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...191شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...192شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 193شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 194شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 195شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 196شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...197شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...198شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 199شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 200شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 201شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 202شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...203شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...204شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 205شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...206شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 207شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 208شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...209شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 210شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...211شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 212شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...213شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 214شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...215شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 216شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 217شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 218شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...219شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...220شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 221شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...222شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 223شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 224شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 225شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...226شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 227شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 228شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...229شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...230شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 231شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...232شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...233شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...234شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 235شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...236شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...237شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...238شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...239شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 240شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...241شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 242شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 243شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 244شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 245شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...246شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...247شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 248شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...249شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 250شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 251شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...252شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 253شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...254شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 255شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 256شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 257شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 258شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 259شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 260شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...261شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...262شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 263شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 264شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 265شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 266شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ