شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می کنند
اهل دل از راه دل، دل پرسی هم می کنند
بسکه خود را دوست می دارند ابنای زمان
پیشتر از زخم ایشان فکر مرهم می کنند
غنچه را در بزم ما منع شکفتن کرده اند
نخل مومی را در این جا شمع ماتم می کنند
نیست غم در کشور وارستگان روزگار
شادی صبح طرب در شام ماتم می کنند
قبضه داران قضا آخر سعیدا چون کمان
هر کجا سرو قدی سر می کشد خم می کنند