به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه شد

1260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه شد
شاخ سنبل را شکستی خاطر گل تازه شد
آن قدر در راه فقر و نیستی کردیم صبر
تا قناعت سبز گردید و توکل تازه شد
شب سخن از پیچش آن زلف آمد در میان
خاطر مجروح ما را داغ کاکل تازه شد
با هلال عید اشارت کرد سوی جام می
عاشقان را زخم شمشیر تغافل تازه شد
دی جهان آرا و شهرآرا به یاد آمد مرا
دل سعیدا از خیال شهر کابل تازه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 2شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...3شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...4شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 5شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...6شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 7شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 8شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...9شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...10شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...11شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 12شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 13شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...14شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...15شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 16شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...17شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...18شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 19شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...20شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 21شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 22شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 23شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 24شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...25شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 26شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 27شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...28شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 29شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...30شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 31شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 32شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...33شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...34شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...35شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...36شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 37شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 38شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 39شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...40شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 41شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 42شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 43شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...44شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...45شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 46شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...47شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...48شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...49شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 50شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 51شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...52شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...53شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 54شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...55شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...56شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...57شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...58شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 59شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 60شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 61شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 62شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 63شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 64شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...65شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 66شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 67شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 68شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 69شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...70شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...71شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...72شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...73شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 74شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...75شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 76شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 77شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...78شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 79شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 80شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...81شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...82شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 83شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 84شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...85شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 86شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 87شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...88شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 89شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 90شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...91شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 92شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...93شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 94شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 95شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 96شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 97شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...98شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...99شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...100شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 101شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 102شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 103شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...104شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...105شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 106شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 107شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...108شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...109شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...110شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...111شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 112شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...113شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 114شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...115شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...116شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 117شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 118شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 119شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 120شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 121شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 122شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...123شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 124شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 125شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...126شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...127شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 128شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 129شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...130شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...131شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 132شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...133شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...134شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 135شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...136شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...137شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...138شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 139شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...140شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...141شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...142شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 143شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 144شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 145شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 146شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 147شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 148شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...149شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...150شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 151شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...152شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...153شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...154شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...155شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 156شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...157شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 158شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 159شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...160شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 161شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 162شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 163شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 164شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...165شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...166شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...167شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 168شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...169شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 170شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...171شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...172شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 173شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...174شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...175شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...176شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 177شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...178شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 179شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 180شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...181شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...182شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 183شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 184شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...185شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 186شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 187شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...188شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...189شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...190شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...191شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...192شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 193شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...194شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...195شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 196شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 197شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 198شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 199شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 200شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 201شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 202شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 203شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 204شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 205شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...206شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 207شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...208شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 209شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 210شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...211شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...212شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 213شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 214شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...215شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...216شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...217شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 218شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 219شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 220شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 221شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...222شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...223شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 224شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 225شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 226شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 227شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...228شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...229شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 230شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...231شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 232شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 233شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...234شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 235شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...236شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 237شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...238شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 239شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...240شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 241شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 242شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 243شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...244شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...245شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 246شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...247شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 248شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 249شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 250شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...251شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 252شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 253شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...254شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...255شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 256شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...257شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...258شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...259شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 260شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...261شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...262شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...263شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...264شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 265شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...266شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 267شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 268شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 269شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 270شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...271شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...272شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 273شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...274شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 275شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 276شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...277شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 278شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...279شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 280شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 281شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 282شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 283شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 284شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 285شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...286شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...287شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 288شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 289شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 290شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 291شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ