به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد

1320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد
دلبر ماست که مهری و وفایی دارد
در چمن تا به هوای تو روان کردم اشک
سرو تشریفی و گل نشو و نمایی دارد
عاشقی را چه غم از جور و جفای ایام
که به هر حال شبی ماه لقایی دارد
در خرابات بکش باده بگو یا شافی
که از او هر الم و درد دوایی دارد
هیچ کافر نفتد همچو سعیدا در هجر
که عجب بادیه و طرفه هوایی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 2شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 3شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 4شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 5شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 6شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...7شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...8شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 9شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 10شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 11شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 12شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 13شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...14شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...15شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 16شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 17شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 18شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 19شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...20شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...21شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...22شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 23شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...24شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 25شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...26شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 27شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...28شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 29شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...30شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...31شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 32شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...33شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...34شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...35شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 36شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...37شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 38شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...39شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 40شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...41شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 42شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 43شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 44شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 45شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...46شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 47شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 48شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...49شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...50شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 51شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...52شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 53شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 54شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...55شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...56شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...57شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 58شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 59شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...60شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...61شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 62شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...63شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...64شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 65شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...66شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 67شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 68شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 69شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 70شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...71شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 72شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 73شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...74شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 75شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...76شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 77شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 78شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...79شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...80شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...81شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...82شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 83شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 84شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 85شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...86شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 87شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 88شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 89شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...90شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...91شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 92شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...93شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...94شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...95شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 96شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 97شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...98شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...99شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 100شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...101شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...102شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...103شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...104شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 105شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 106شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 107شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 108شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 109شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 110شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...111شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 112شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 113شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 114شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 115شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...116شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...117شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...118شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...119شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 120شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...121شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 122شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 123شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...124شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 125شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 126شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...127شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...128شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 129شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 130شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...131شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 132شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 133شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...134شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 135شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 136شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...137شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 138شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...139شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 140شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 141شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 142شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 143شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...144شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...145شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...146شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 147شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 148شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 149شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...150شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...151شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 152شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 153شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...154شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...155شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...156شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...157شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 158شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...159شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 160شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...161شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...162شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 163شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 164شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 165شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 166شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 167شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 168شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...169شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 170شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 171شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...172شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...173شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 174شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 175شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...176شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...177شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 178شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...179شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...180شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 181شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...182شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...183شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...184شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 185شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...186شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...187شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...188شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 189شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 190شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 191شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 192شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 193شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 194شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...195شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...196شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 197شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...198شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...199شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...200شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...201شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 202شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...203شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 204شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 205شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...206شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 207شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 208شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 209شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 210شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...211شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...212شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...213شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 214شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...215شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 216شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...217شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...218شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 219شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...220شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...221شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...222شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 223شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...224شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 225شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 226شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...227شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...228شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 229شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 230شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...231شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 232شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 233شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...234شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...235شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...236شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...237شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...238شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 239شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...240شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...241شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 242شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 243شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 244شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 245شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 246شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 247شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 248شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 249شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 250شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 251شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...252شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 253شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...254شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 255شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 256شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...257شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...258شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 259شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 260شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...261شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...262شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...263شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 264شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 265شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 266شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 267شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...268شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...269شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 270شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 271شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 272شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 273شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...274شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...275شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 276شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...277شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 278شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 279شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...280شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 281شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...282شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 283شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...284شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 285شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...286شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 287شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 288شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 289شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...290شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...291شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 292شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...293شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 294شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 295شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 296شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...297شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 298شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 299شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...300شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...301شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 302شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...303شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...304شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...305شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 306شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...307شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...308شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...309شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...310شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 311شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...312شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 313شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 314شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 315شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 316شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...317شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...318شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 319شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...320شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 321شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 322شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...323شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 324شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...325شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 326شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 327شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 328شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 329شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 330شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 331شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...332شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...333شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 334شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 335شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 336شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 337شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ