به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد

2370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد
صندل پیشانی ما درد سر بار آورد
نخل حرص و بی وفایی و طمع در این چمن
جز پشیمانی چه باشد چون ثمر بار آورد
برنمی آید بجز معنی ز نطق اهل دل
بار جانان ناز باشد گرچه هر بار آورد
گر ثمر بخشد نی ما ناله خواهد سر زدن
ز آن نیستان نیست این نی کان شکر بار آورد
نخل عمرت را سعیدا پروری چون ز آبرو
بی نیازی این نهال از بحر و بر بار آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 2شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 3شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...4شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...5شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...6شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 7شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...8شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 9شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...10شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 11شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...12شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 13شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...14شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...15شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 16شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...17شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...18شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...19شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 20شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...21شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 22شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...23شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 24شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...25شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 26شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 27شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 28شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 29شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...30شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 31شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 32شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...33شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...34شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 35شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...36شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 37شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 38شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...39شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...40شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...41شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 42شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 43شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...44شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...45شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 46شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...47شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...48شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 49شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...50شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 51شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 52شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 53شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 54شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...55شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 56شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 57شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...58شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 59شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...60شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 61شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 62شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...63شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...64شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...65شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...66شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 67شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 68شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 69شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...70شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 71شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 72شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 73شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...74شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...75شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 76شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...77شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...78شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...79شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 80شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 81شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...82شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...83شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 84شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...85شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...86شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...87شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...88شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 89شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 90شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 91شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 92شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 93شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 94شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...95شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 96شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 97شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 98شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 99شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...100شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...101شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...102شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...103شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 104شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...105شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 106شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 107شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...108شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 109شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 110شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...111شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...112شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 113شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 114شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...115شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 116شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 117شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...118شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 119شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 120شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...121شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 122شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...123شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 124شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 125شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 126شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 127شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...128شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...129شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...130شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 131شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 132شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 133شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...134شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...135شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 136شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 137شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...138شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...139شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...140شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...141شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 142شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...143شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 144شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...145شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...146شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 147شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 148شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 149شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 150شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 151شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 152شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...153شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 154شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 155شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...156شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...157شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 158شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 159شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...160شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...161شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 162شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...163شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...164شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 165شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...166شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...167شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...168شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 169شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...170شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...171شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...172شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 173شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 174شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 175شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 176شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 177شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 178شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...179شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...180شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 181شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...182شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...183شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...184شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...185شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 186شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...187شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 188شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 189شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...190شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 191شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 192شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 193شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 194شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...195شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...196شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...197شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 198شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...199شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 200شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...201شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...202شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 203شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...204شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...205شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...206شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 207شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...208شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 209شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 210شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...211شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...212شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 213شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 214شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...215شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 216شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 217شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...218شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...219شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...220شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...221شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...222شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 223شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...224شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...225شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 226شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 227شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 228شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 229شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 230شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 231شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 232شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 233شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 234شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 235شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...236شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 237شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...238شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 239شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 240شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...241شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...242شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 243شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 244شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...245شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...246شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...247شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 248شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 249شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 250شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 251شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...252شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...253شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 254شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 255شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 256شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 257شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...258شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...259شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 260شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...261شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 262شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 263شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...264شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 265شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...266شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 267شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...268شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 269شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...270شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 271شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 272شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 273شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...274شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...275شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 276شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...277شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 278شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 279شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 280شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...281شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 282شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 283شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...284شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...285شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 286شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...287شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...288شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...289شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 290شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...291شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...292شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...293شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...294شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 295شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...296شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 297شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 298شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 299شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 300شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...301شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...302شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 303شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...304شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 305شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 306شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...307شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 308شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...309شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 310شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 311شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 312شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 313شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 314شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 315شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...316شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...317شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 318شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 319شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 320شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 321شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ