به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۷۶: مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست
تعریف قدرت مطلع دیوان سعیداست
آن چشمه که نامش به جهان آب حیات است
یک قطره ای از دیدهٔ گریان سعیداست
لخت جگر سوخته و سینهٔ بریان
پیوسته کباب و مزهٔ خوان سعیداست
با غیر نبستیم و در دل ننشستیم
اندوه و غم و درد تو مهمان سعیداست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵: حرف هر کس ز فکر خام خود است 2شمارهٔ ۷۶: مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست 3شمارهٔ ۷۷: هر آن دلی که به زلف بتی گرفتار است 4شمارهٔ ۷۸: حلب شهر و نعیما شهریار است 5شمارهٔ ۷۹: چون دل دلیل نیست تن و [دل] برابر ا ...6شمارهٔ ۸۰: صورت اندیش کی از معنی ما باخبر است ...7شمارهٔ ۸۱: هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر ...8شمارهٔ ۸۲: دارم بتی و سجده اش ای دل نهانی بهت ...9شمارهٔ ۸۳: هر زمان دل را هوای کوی جانان بر سر ...10شمارهٔ ۸۴: هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است 11شمارهٔ ۸۵: عاشقان را در جهان فکر و خیال دیگر ...12شمارهٔ ۸۶: دل ناخدای بحر تماشای دیگر است 13شمارهٔ ۸۷: به پیش چشم من دریا چه چیز است 14شمارهٔ ۸۸: در خرابات مغانم جا بس است 15شمارهٔ ۸۹: حرف آن لب شنفتنم هوس است 16شمارهٔ ۹۰: هر شیوه ای که هست در این جا بجا خو ...17شمارهٔ ۹۱: از خس و خار حوادث قلب ما را کی صفا ...18شمارهٔ ۹۲: باعث آمدن روح به ابدان، عشق است 19شمارهٔ ۹۳: بی ظرف را شراب شرربار، مشکل است 20شمارهٔ ۹۴: آن را که هوای رخ خوب تو تولاست 21شمارهٔ ۹۵: آنچه می دانی تو در باطن نهان اظهار ...22شمارهٔ ۹۶: آن خانه برانداز که خود راهبر ماست 23شمارهٔ ۹۷: هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ...24شمارهٔ ۹۸: صافیدلی چو آینه در این زمان کم است 25شمارهٔ ۹۹: آن آفرین جهان که نگهدار عالم است 26شمارهٔ ۱۰۰: آن که نامش جان جانان است آن جانان ...27شمارهٔ ۱۰۱: نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و ...28شمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست 29شمارهٔ ۱۰۳: جولانگه معنی دل هشیار نعیم است 30شمارهٔ ۱۰۴: در خانه ای که جای کسی نیست جای ما ...31شمارهٔ ۱۰۵: جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان ...32شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است 33شمارهٔ ۱۰۷: وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخوان ...34شمارهٔ ۱۰۸: چشمم ز گریهٔ دل ناکام روشن است 35شمارهٔ ۱۰۹: عقل هندوی میفروش من است 36شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 37شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 38شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...39شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 40شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 41شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...42شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 43شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 44شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 45شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...46شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...47شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...48شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...49شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...50شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...51شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...52شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 53شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...54شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...55شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...56شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 57شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 58شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...59شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 60شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 61شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 62شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 63شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 64شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 65شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...66شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 67شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...68شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 69شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 70شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...71شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 72شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...73شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 74شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...75شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 76شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 77شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 78شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...79شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...80شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟81شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...82شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...83شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 84شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...85شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...86شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...87شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 88شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 89شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...90شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...91شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...92شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...93شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...94شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 95شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...96شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...97شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 98شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 99شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 100شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...101شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...102شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...103شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 104شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 105شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...106شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...107شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 108شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 109شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 110شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 111شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 112شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...113شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 114شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...115شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...116شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...117شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 118شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 119شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 120شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...121شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 122شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 123شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...124شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 125شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 126شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 127شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 128شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 129شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 130شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...131شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 132شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟133شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 134شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 135شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 136شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...137شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...138شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...139شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...140شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 141شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 142شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...143شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 144شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...145شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...146شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...147شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...148شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...149شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...150شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 151شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...152شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...153شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 154شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...155شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 156شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 157شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...158شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...159شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 160شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...161شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...162شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...163شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 164شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 165شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...166شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...167شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 168شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 169شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 170شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 171شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 172شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 173شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...174شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...175شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 176شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 177شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 178شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 179شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 180شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...181شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...182شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 183شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 184شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 185شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 186شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...187شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...188شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...189شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 190شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...191شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 192شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...193شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 194شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...195شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 196شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...197شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...198شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 199شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...200شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...201شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...202شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 203شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...204شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 205شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...206شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 207شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...208شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 209شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 210شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 211شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 212شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...213شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 214شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 215شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...216شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...217شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 218شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...219شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 220شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 221شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...222شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...223شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...224شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 225شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 226شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...227شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...228شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 229شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...230شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...231شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 232شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...233شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 234شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 235شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 236شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 237شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...238شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 239شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 240شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...241شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 242شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...243شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 244شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 245شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...246شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...247شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...248شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...249شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 250شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 251شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 252شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...253شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 254شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 255شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 256شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...257شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...258شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 259شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...260شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...261شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...262شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 263شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 264شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...265شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...266شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 267شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...268شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...269شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...270شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...271شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 272شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 273شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 274شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 275شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 276شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 277شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...278شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 279شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 280شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 281شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 282شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...283شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...284شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...285شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...286شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 287شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...288شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 289شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 290شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...291شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 292شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 293شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...294شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...295شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 296شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 297شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...298شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 299شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 300شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...301شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 302شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 303شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...304شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 305شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...306شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 307شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 308شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 309شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 310شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...311شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...312شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...313شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 314شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 315شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 316شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...317شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...318شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 319شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 320شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...321شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...322شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...323شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...324شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 325شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...326شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 327شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...328شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...329شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 330شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 331شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 332شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 333شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 334شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 335شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...336شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 337شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 338شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...339شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...340شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 341شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 342شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...343شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...344شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 345شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...346شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...347شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 348شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...349شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...350شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...351شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 352شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...353شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...354شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...355شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 356شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 357شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 358شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 359شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 360شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 361شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...362شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...363شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 364شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...365شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...366شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...367شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...368شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 369شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...370شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 371شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 372شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...373شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 374شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 375شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 376شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 377شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...378شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...379شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...380شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 381شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...382شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 383شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...384شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...385شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 386شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...387شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...388شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...389شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 390شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...391شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 392شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 393شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...394شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...395شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 396شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 397شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...398شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 399شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 400شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...401شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...402شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...403شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...404شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...405شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 406شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...407شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...408شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 409شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 410شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 411شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 412شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 413شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 414شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 415شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 416شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 417شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 418شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...419شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 420شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...421شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 422شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 423شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...424شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...425شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 426شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 427شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...428شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...429شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...430شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 431شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 432شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 433شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 434شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...435شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...436شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 437شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 438شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 439شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 440شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...441شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...442شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 443شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...444شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 445شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 446شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...447شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 448شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...449شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 450شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...451شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 452شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...453شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 454شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 455شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 456شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...457شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...458شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 459شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...460شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 461شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 462شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 463شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...464شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 465شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 466شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...467شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...468شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 469شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...470شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...471شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...472شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 473شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...474شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...475شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...476شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...477شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 478شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...479شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 480شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 481شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 482شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 483شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...484شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...485شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 486شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...487شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 488شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 489شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...490شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 491شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...492شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 493شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 494شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 495شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 496شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 497شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 498شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...499شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...500شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 501شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 502شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 503شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 504شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ