کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد؟
    ما در دل شب دیدیم فیضی که سحر دارد
    حسن کرمش ظاهر در صورت عصیان شد
    از ابر عیان دیدیم فیضی که قمر دارد
    جز بخل و حسد چیزی سرمایهٔ مردم نیست
    عیب است در این عالم آن کس که هنر دارد
    هستی به چه می ماند در نشئهٔ این عالم
    بحری است حبابی را پوشیده به بر دارد
    لخت جگری ای دل با اشک روان می کن
    زادی به رهش باید چون رو به سفر دارد
    بر دیدهٔ مهرویان ای دل چه شوی حیران
    دزدیده ز هر چشمی او با تو نظر دارد
    حق را به لباس حق دیدن نبود کاری
    در صورت باطل ها سیران دگر دارد
    جز حق سخنی دیگر بالا نکنی ای دل
    حق چون سر منصورت بر دار اگر دارد
    عمری است روان دارد خونابه ز راه چشم
    تا سرو قد او را دل تازه و تر دارد
    فردا که خرام آرد آن قامت سرو ای دل
    از خاک سعیدا را آن روز که بردارد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha