به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است

2140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فلک بر سر بی سران پرچمی است
زمین زیر پا نعل مستحکمی است
به غفلت خبر دار دم نگذرد
نگهدار دم را که عالم دمی است
چسان سر به شادی برآریم ما؟
که دوران ما حلقهٔ ماتمی است
در این نشئه بر هر چه افتد نظر
سعیدا نکو بین که خوش عالمی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...2شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 3شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...4شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 5شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...6شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 7شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 8شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 9شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...10شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...11شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟12شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...13شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...14شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 15شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...16شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...17شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...18شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 19شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 20شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...21شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...22شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...23شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...24شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...25شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 26شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...27شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...28شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 29شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 30شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 31شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...32شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...33شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...34شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 35شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 36شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...37شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...38شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 39شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 40شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 41شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 42شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 43شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...44شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 45شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...46شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...47شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...48شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 49شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 50شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 51شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...52شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 53شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 54شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...55شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 56شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 57شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 58شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 59شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 60شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 61شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...62شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 63شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟64شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 65شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 66شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 67شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...68شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...69شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...70شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...71شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 72شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 73شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...74شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 75شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...76شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...77شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...78شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...79شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...80شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...81شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 82شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...83شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...84شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 85شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...86شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 87شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 88شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...89شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...90شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 91شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...92شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...93شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...94شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 95شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 96شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...97شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...98شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 99شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 100شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 101شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 102شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 103شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 104شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...105شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...106شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 107شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 108شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 109شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 110شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 111شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...112شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...113شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 114شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 115شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 116شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 117شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...118شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...119شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...120شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 121شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...122شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 123شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...124شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 125شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...126شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 127شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...128شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...129شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 130شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...131شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...132شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...133شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 134شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...135شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 136شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...137شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 138شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...139شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 140شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 141شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 142شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 143شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...144شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 145شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 146شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...147شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...148شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 149شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...150شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 151شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 152شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...153شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...154شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...155شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 156شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 157شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...158شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...159شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 160شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...161شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...162شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 163شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...164شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 165شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 166شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 167شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 168شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...169شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 170شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 171شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...172شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 173شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...174شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 175شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 176شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...177شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...178شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...179شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...180شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 181شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 182شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 183شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...184شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 185شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 186شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 187شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...188شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...189شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 190شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...191شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...192شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...193شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 194شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 195شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...196شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...197شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 198شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...199شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...200شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...201شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...202شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 203شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 204شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 205شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 206شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 207شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 208شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...209شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 210شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 211شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 212شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 213شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...214شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...215شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...216شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...217شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 218شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...219شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 220شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 221شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...222شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 223شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 224شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...225شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...226شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 227شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 228شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...229شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 230شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 231شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...232شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 233شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 234شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...235شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 236شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...237شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 238شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 239شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 240شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 241شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...242شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...243شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...244شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 245شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 246شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 247شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...248شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...249شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 250شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 251شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...252شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...253شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...254شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...255شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 256شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...257شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 258شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...259شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...260شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 261شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 262شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 263شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 264شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 265شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 266شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...267شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 268شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 269شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...270شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...271شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 272شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 273شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...274شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...275شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 276شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...277شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...278شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 279شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...280شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...281شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...282شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 283شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...284شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...285شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...286شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 287شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 288شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 289شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 290شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 291شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 292شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...293شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...294شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 295شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...296شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...297شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...298شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...299شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 300شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...301شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 302شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 303شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...304شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 305شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 306شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 307شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 308شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...309شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...310شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...311شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 312شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...313شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 314شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...315شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...316شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 317شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...318شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...319شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...320شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 321شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...322شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 323شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 324شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...325شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...326شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 327شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 328شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...329شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 330شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 331شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...332شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...333شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...334شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...335شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...336شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 337شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...338شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...339شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 340شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 341شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 342شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 343شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 344شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 345شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 346شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 347شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 348شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 349شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...350شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 351شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...352شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 353شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 354شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...355شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...356شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 357شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 358شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...359شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...360شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...361شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 362شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 363شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 364شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 365شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...366شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...367شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 368شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 369شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 370شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 371شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...372شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...373شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 374شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...375شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 376شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 377شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...378شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 379شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...380شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 381شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...382شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 383شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...384شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 385شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 386شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 387شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...388شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...389شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 390شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...391شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 392شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 393شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 394شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...395شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 396شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 397شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...398شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...399شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 400شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...401شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...402شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...403شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 404شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...405شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...406شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...407شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...408شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 409شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...410شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 411شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 412شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 413شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 414شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...415شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...416شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 417شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...418شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 419شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 420شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...421شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 422شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...423شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 424شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 425شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 426شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 427شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 428شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 429شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...430شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...431شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 432شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 433شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 434شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 435شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ