به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست کیست

2180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جستجوی جان جانان کن که جان پیداست کیست
میزبان را شو شناسا میهمان پیداست کیست
چون شنیدم رمز «الرحمن علی العرش استوا»
بر سریر آسمان بنشسته آن پیداست کیست
جز درون دیده، خوبان راه نتوانند کرد
آن که در دل ها اثر دارد نهان پیداست کیست
آن که بر صدر این نه آشیان کرده است دوش
از سکونت کردگان آستان پیداست کیست
معرفت بر ظاهر اشیا سعیدا مشکل است
ورنه در باطن تجلی کرده آن پیداست کیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...2شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...3شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟4شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...5شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...6شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 7شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...8شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...9شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...10شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 11شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 12شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...13شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...14شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...15شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...16شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...17شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 18شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...19شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...20شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 21شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 22شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 23شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...24شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...25شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...26شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 27شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 28شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...29شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...30شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 31شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 32شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 33شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 34شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 35شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...36شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 37شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...38شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...39شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...40شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 41شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 42شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 43شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...44شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 45شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 46شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...47شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 48شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 49شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 50شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 51شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 52شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 53شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...54شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 55شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟56شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 57شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 58شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 59شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...60شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...61شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...62شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...63شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 64شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 65شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...66شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 67شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...68شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...69شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...70شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...71شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...72شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...73شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 74شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...75شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...76شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 77شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...78شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 79شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 80شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...81شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...82شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 83شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...84شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...85شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...86شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 87شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 88شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...89شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...90شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 91شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 92شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 93شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 94شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 95شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 96شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...97شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...98شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 99شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 100شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 101شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 102شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 103شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...104شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...105شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 106شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 107شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 108شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 109شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...110شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...111شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...112شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 113شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...114شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 115شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...116شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 117شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...118شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 119شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...120شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...121شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 122شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...123شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...124شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...125شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 126شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...127شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 128شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...129شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 130شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...131شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 132شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 133شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 134شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 135شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...136شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 137شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 138شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...139شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...140شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 141شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...142شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 143شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 144شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...145شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...146شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...147شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 148شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 149شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...150شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...151شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 152شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...153شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...154شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 155شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...156شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 157شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 158شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 159شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 160شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...161شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 162شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 163شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...164شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 165شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...166شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 167شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 168شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...169شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...170شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...171شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...172شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 173شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 174شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 175شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...176شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 177شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 178شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 179شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...180شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...181شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 182شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...183شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...184شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...185شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 186شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 187شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...188شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...189شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 190شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...191شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...192شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...193شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...194شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 195شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 196شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 197شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 198شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 199شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 200شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...201شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 202شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 203شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 204شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 205شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...206شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...207شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...208شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...209شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 210شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...211شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 212شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 213شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...214شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 215شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 216شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...217شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...218شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 219شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 220شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...221شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 222شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 223شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...224شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 225شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 226شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...227شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 228شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...229شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 230شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 231شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 232شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 233شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...234شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...235شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...236شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 237شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 238شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 239شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...240شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...241شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 242شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 243شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...244شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...245شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...246شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...247شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 248شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...249شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 250شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...251شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...252شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 253شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 254شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 255شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 256شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 257شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 258شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...259شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 260شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 261شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...262شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...263شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 264شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 265شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...266شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...267شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 268شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...269شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...270شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 271شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...272شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...273شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...274شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 275شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...276شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...277شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...278شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 279شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 280شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 281شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 282شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 283شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 284شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...285شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...286شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 287شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...288شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...289شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...290شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...291شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 292شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...293شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 294شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 295شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...296شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 297شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 298شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 299شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 300شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...301شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...302شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...303شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 304شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...305شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 306شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...307شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...308شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 309شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...310شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...311شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...312شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 313شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...314شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 315شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 316شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...317شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...318شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 319شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 320شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...321شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 322شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 323شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...324شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...325شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...326شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...327شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...328شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 329شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...330شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...331شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 332شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 333شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 334شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 335شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 336شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 337شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 338شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 339شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 340شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 341شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...342شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 343شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...344شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 345شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 346شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...347شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...348شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 349شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 350شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...351شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...352شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...353شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 354شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 355شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 356شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 357شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...358شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...359شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 360شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 361شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 362شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 363شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...364شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...365شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 366شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...367شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 368شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 369شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...370شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 371شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...372شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 373شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...374شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 375شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...376شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 377شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 378شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 379شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...380شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...381شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 382شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...383شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 384شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 385شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 386شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...387شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 388شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 389شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...390شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...391شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 392شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...393شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...394شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...395شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 396شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...397شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...398شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...399شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...400شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 401شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...402شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 403شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 404شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 405شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 406شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...407شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...408شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 409شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...410شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 411شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 412شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...413شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 414شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...415شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 416شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 417شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 418شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 419شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 420شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 421شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...422شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...423شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 424شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 425شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 426شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 427شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ