کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به هر وادی که آبادی است آن وادی جفا دارد
    در آن صحرا که معموری نمی باشد صفا دارد
    تهی چون شد ز خود نی زیر و بم را ساز می گردد
    نوای عیش و عشرت را در این جا بینوا دارد
    تسلی، ناشکیبایی، جفا، پیمان شکستن، عهد بربستن
    چه گویم این جهان بی وفا با خود چها دارد
    نه شادی دارد از بودن نه غم دارد ز نابودن
    که در شهر تعلق پادشاهی را گدا دارد
    تنی لاغر نه بردارد ز فرش هیچ کس منت
    که از پهلوی خود با خویش، نقش بوریا دارد
    ندیدم همچو دل کامل عیاری دوربین یاری
    که از هر جا چو می پرسم جوابی آشنا دارد
    سعیدا طبع وحشی سایهٔ دیوارکی خواهد
    دل دیوانهٔ ما رم ز نقش بوریا دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha