به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث

2160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگذار در حریم خرابات، پای بحث
[جایی] که جام باده بود نیست جای بحث
بیگانه گشته ایم ز معنی به چشم خلق
هرگز نکرده ایم زبان آشنای بحث
واعظ به زور شانه محاسن دراز کرد
افکنده است تا سر زانو ردای بحث
سررشتهٔ سلوک به دست آر تا به جهد
با سوزن جواب بدوزی قبای بحث
صدگونه بحث هست سعیدا جواب کو
زینهار با کسی نکنی ماجرای بحث

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 2شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 3شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 4شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...5شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 6شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 7شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...8شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 9شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 10شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 11شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 12شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 13شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 14شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...15شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 16شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟17شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 18شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 19شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 20شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...21شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...22شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...23شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...24شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 25شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 26شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...27شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 28شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...29شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...30شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...31شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...32شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...33شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...34شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 35شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...36شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...37شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 38شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...39شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 40شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 41شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...42شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...43شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 44شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...45شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...46شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...47شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 48شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 49شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...50شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...51شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 52شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 53شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 54شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 55شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 56شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 57شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...58شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...59شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 60شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 61شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 62شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 63شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 64شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...65شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...66شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 67شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 68شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 69شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 70شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...71شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...72شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...73شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 74شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...75شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 76شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...77شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 78شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...79شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 80شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...81شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...82شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 83شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...84شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...85شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...86شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 87شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...88شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 89شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...90شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 91شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...92شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 93شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 94شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 95شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 96شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...97شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 98شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 99شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...100شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...101شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 102شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...103شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 104شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 105شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...106شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...107شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...108شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 109شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 110شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...111شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...112شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 113شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...114شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...115شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 116شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...117شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 118شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 119شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 120شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 121شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...122شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 123شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 124شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...125شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 126شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...127شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 128شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 129شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...130شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...131شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...132شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...133شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 134شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 135شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 136شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...137شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 138شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 139شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 140شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...141شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...142شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 143شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...144شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...145شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...146شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 147شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 148شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...149شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...150شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 151شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...152شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...153شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...154شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...155شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 156شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 157شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 158شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 159شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 160شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 161شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...162شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 163شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 164شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 165شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 166شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...167شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...168شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...169شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...170شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 171شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...172شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 173شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 174شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...175شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 176شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 177شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...178شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...179شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 180شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 181شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...182شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 183شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 184شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...185شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 186شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 187شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...188شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 189شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...190شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 191شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 192شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 193شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 194شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...195شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...196شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...197شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 198شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 199شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 200شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...201شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...202شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 203شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 204شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...205شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...206شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...207شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...208شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 209شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...210شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 211شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...212شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...213شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 214شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 215شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 216شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 217شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 218شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 219شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...220شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 221شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 222شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...223شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...224شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 225شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 226شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...227شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...228شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 229شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...230شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...231شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 232شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...233شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...234شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...235شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 236شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...237شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...238شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...239شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 240شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 241شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 242شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 243شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 244شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 245شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...246شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...247شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 248شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...249شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...250شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...251شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...252شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 253شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...254شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 255شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 256شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...257شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 258شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 259شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 260شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 261شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...262شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...263شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...264شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 265شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...266شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 267شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...268شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...269شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 270شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...271شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...272شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...273شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 274شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...275شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 276شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 277شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...278شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...279شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 280شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 281شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...282شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 283شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 284شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...285شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...286شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...287شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...288شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...289شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 290شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...291شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...292شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 293شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 294شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 295شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 296شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 297شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 298شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 299شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 300شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 301شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 302شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...303شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 304شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...305شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 306شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 307شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...308شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...309شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 310شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 311شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...312شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...313شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...314شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 315شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 316شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 317شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 318شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...319شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...320شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 321شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 322شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 323شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 324شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...325شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...326شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 327شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...328شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 329شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 330شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...331شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 332شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...333شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 334شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...335شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 336شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...337شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 338شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 339شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 340شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...341شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...342شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 343شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...344شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 345شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 346شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 347شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...348شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 349شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 350شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...351شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...352شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 353شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...354شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...355شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...356شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 357شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...358شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...359شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...360شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...361شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 362شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...363شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 364شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 365شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 366شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 367شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...368شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...369شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 370شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...371شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 372شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 373شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...374شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 375شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...376شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 377شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 378شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 379شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 380شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 381شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 382شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...383شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...384شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 385شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 386شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 387شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 388شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ