کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو از نور تجلی ساغری سرشار می گردد
    حباب آسا تهی از خود تمامی یار می گردد
    به یاد تیغ آن ابرو بلندآوازه شد شعرم
    چو حرف ماه نو در کوچه و بازار می گردد
    وجودی را که باشد ذره ای از مهر او در بر
    چو مهر عالم آرا جمله تن دیدار می گردد
    مگر خواهد نمودن تیغ ابرو را نمی دانم
    خیال [جانفشانی] بر سرم بسیار می گردد
    نیفتد کار با ابنای عالم هیچ کافر را
    که خضر از عمر جاویدان خود بیزار می گردد
    کدامین خلوت از عمامه بهتر ای ریا پیشه
    که مولانا عزیز از گوشهٔ دستار می گردد
    شکستی ساغر ما را سعیدا گر خبر یابد
    دهان شیشهٔ می دیدهٔ خونبار می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha