کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد
    شور است محیط آب گهر شور نگردد
    حیف است به آن ظرف تنک باده که می را
    در ساغر گل نوشد و فغفور نگردد
    خورشید کی و پرتو دیدار تو هیهات
    هر بی سر و پا لایق این نور نگردد
    در باغچهٔ صبر گل بی جگری هاست
    زخمی که رسد بر دل و ناصور نگردد
    منظور، قبول نظر اوست وگرنه
    هر کوه ز رفعت، جبل طور نگردد
    خم خشت سر خود نکند تا سرمستی
    خاک قدم ریشهٔ انگور نگردد
    پیوسته چنان دل که به صد آب، می ناب
    همچون شکر از لعل لبش دور نگردد
    دل چون گرد از باده علاجش می ناب است
    بی نشئهٔ غم غمزه مسرور نگردد
    دل را صفت کینه میاموز سعیدا
    کاین شان عسل خانهٔ زنبور نگردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha