کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگریم بعد از این ترسم که دل خون جگر گردد
    نسوزم سینه را داغش مبادا چشم تر گردد
    ز خورشید جمالش نیست باکم بیم از آن دارم
    که خط پیدا شود بر آن رخ و دور قمر گردد
    به خاک آن کف پا روی خود می مالم و شادم
    که مس بر کیمیا چون برخورد البته زر گردد
    چه کم دارد که دارد خانه زادی همچو زلف خود
    که گه بر پایش افتد گه به قربان کمر گردد
    به این قدر گران ای ناز با کاکل چه می پیچی
    گذار این سر به پا افکنده را بر گرد سر گردد
    هوا خاکسترش را باز در پرواز می آرد
    مدان پروانه بعد از سوختن بی بال و پر گردد
    کمال خود سعیدا دیدن نقصان خود باشد
    اگر بینا شوی بر عیب خود عیبت هنر گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha