به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟

1340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟
از دست ما درازتر است آستین چرخ
نبود عجب که تیز شود تیغ آفتاب
هر روز می کشد دم خود بر جبین چرخ
جز نام بی وفایی دوران بی مدار
نقشی نکنده اند دگر بر نگین چرخ
یخ بسته عالم از خنکی های روزگار
یک موی کم نمی شود از پوستین چرخ
آخر چو آفتاب فرومی روی به خاک
گر می شوی به جهد سعیدا قرین چرخ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 2شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟3شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 4شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 5شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 6شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...7شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...8شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...9شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...10شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 11شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 12شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...13شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 14شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...15شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...16شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...17شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...18شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...19شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...20شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 21شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...22شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...23شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 24شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...25شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 26شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 27شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...28شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...29شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 30شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...31شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...32شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...33شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 34شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 35شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...36شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...37شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 38شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 39شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 40شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 41شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 42شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 43شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...44شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...45شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 46شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 47شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 48شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 49شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 50شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...51شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...52شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 53شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 54شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 55شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 56شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...57شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...58شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...59شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 60شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...61شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 62شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...63شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 64شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...65شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 66شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...67شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...68شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 69شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...70شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...71شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...72شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 73شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...74شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 75شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...76شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 77شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...78شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 79شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 80شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 81شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 82شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...83شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 84شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 85شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...86شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...87شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 88شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...89شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 90شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 91شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...92شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...93شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...94شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 95شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 96شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...97شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...98شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 99شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...100شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...101شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 102شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...103شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 104شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 105شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 106شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 107شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...108شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 109شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 110شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...111شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 112شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...113شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 114شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 115شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...116شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...117شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...118شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...119شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 120شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 121شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 122شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...123شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 124شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 125شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 126شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...127شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...128شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 129شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...130شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...131شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...132شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 133شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 134شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...135شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...136شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 137شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...138شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...139شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...140شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...141شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 142شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 143شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 144شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 145شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 146شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 147شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...148شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 149شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 150شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 151شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 152شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...153شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...154شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...155شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...156شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 157شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...158شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 159شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 160شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...161شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 162شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 163شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...164شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...165شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 166شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 167شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...168شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 169شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 170شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...171شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 172شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 173شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...174شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 175شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...176شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 177شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 178شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 179شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 180شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...181شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...182شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...183شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 184شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 185شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 186شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...187شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...188شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 189شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 190شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...191شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...192شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...193شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...194شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 195شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...196شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 197شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...198شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...199شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 200شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 201شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 202شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 203شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 204شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 205شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...206شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 207شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 208شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...209شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...210شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 211شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 212شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...213شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...214شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 215شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...216شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...217شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 218شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...219شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...220شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...221شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 222شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...223شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...224شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...225شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 226شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 227شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 228شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 229شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 230شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 231شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...232شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...233شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 234شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...235شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...236شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...237شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...238شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 239شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...240شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 241شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 242شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...243شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 244شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 245شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 246شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 247شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...248شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...249شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...250شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 251شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...252شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 253شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...254شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...255شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 256شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...257شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...258شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...259شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 260شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...261شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 262شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 263شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...264شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...265شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 266شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 267شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...268شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 269شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 270شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...271شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...272شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...273شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...274شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...275شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 276شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...277شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...278شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 279شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 280شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 281شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 282شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 283شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 284شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 285شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 286شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 287شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 288شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...289شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 290شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...291شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 292شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 293شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...294شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...295شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 296شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 297شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...298شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...299شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...300شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 301شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 302شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 303شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 304شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...305شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...306شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 307شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 308شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 309شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 310شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...311شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...312شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 313شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...314شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 315شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 316شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...317شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 318شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...319شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 320شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...321شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 322شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...323شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 324شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 325شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 326شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...327شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...328شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 329شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...330شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 331شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 332شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 333شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...334شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 335شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 336شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...337شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...338شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 339شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...340شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...341شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...342شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 343شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...344شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...345شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...346شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...347شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 348شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...349شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 350شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 351شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 352شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 353شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...354شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...355شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 356شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...357شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 358شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 359شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...360شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 361شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...362شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 363شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 364شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 365شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 366شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 367شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 368شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...369شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...370شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 371شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 372شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 373شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 374شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ