به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نیست

1380عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نیست
غیر موی سر کلاهی بر سر آزاده نیست
مفلسی ما را نگهبانی است هر جا می رویم
پاسبان غیر از خرابی بر در آزاده نیست
بوی عود و صندل از ابنای دنیا بشنوید
غیر دود آه دل در مجمر آزاده نیست
خار بست دور مژگان را گلستان می کند
هیچ کم از ابر کرم، چشم تر آزاده نیست
نی جهنم را سزا نی مستحق جنت است
رسم و آیین جزا در محشر آزاده نیست
غیر پوشیدن سعیدا خویشتن را از نظر
جامه ای بر قد، موافق در بر آزاده نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...2شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...3شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...4شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...5شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...6شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 7شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...8شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...9شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 10شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 11شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 12شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...13شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...14شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...15شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 16شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 17شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...18شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...19شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 20شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 21شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 22شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 23شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 24شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...25شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 26شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...27شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...28شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...29شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 30شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 31شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 32شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...33شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 34شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 35شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...36شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 37شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 38شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 39شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 40شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 41شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 42شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...43شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 44شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟45شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 46شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 47شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 48شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...49شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...50شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...51شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...52شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 53شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 54شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...55شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 56شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...57شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...58شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...59شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...60شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...61شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...62شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 63شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...64شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...65شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 66شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...67شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 68شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 69شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...70شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...71شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 72شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...73شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...74شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...75شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 76شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 77شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...78شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...79شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 80شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 81شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 82شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 83شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 84شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 85شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...86شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...87شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 88شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 89شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 90شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 91شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 92شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...93شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...94شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 95شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 96شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 97شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 98شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...99شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...100شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...101شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 102شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...103شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 104شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...105شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 106شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...107شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 108شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...109شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...110شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 111شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...112شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...113شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...114شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 115شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...116شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 117شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...118شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 119شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...120شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 121شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 122شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 123شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 124شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...125شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 126شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 127شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...128شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...129شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 130شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...131شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 132شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 133شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...134شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...135شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...136شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 137شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 138شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...139شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...140شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 141شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...142شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...143شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 144شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...145شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 146شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 147شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 148شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 149شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...150شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 151شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 152شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...153شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 154شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...155شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 156شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 157شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...158شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...159شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...160شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...161شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 162شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 163شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 164شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...165شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 166شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 167شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 168شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...169شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...170شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 171شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...172شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...173شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...174شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 175شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 176شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...177شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...178شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 179شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...180شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...181شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...182شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...183شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 184شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 185شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 186شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 187شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 188شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 189شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...190شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 191شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 192شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 193شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 194شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...195شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...196شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...197شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...198شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 199شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...200شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 201شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 202شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...203شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 204شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 205شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...206شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...207شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 208شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 209شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...210شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 211شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 212شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...213شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 214شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 215شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...216شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 217شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...218شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 219شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 220شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 221شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 222شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...223شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...224شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...225شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 226شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 227شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 228شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...229شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...230شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 231شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 232شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...233شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...234شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...235شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...236شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 237شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...238شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 239شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...240شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...241شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 242شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 243شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 244شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 245شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 246شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 247شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...248شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 249شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 250شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...251شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...252شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 253شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 254شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...255شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...256شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 257شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...258شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...259شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 260شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...261شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...262شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...263شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 264شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...265شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...266شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...267شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 268شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 269شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 270شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 271شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 272شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 273شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...274شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...275شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 276شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...277شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...278شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...279شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...280شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 281شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...282شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 283شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 284شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...285شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 286شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 287شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 288شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 289شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...290شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...291شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...292شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 293شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...294شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 295شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...296شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...297شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 298شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...299شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...300شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...301شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 302شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...303شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 304شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 305شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...306شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...307شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 308شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 309شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...310شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 311شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 312شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...313شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...314شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...315شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...316شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...317شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 318شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...319شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...320شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 321شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 322شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 323شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 324شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 325شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 326شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 327شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 328شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 329شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 330شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...331شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 332شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...333شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 334شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 335شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...336شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...337شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 338شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 339شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...340شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...341شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...342شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 343شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 344شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 345شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 346شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...347شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...348شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 349شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 350شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 351شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 352شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...353شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...354شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 355شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...356شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 357شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 358شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...359شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 360شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...361شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 362شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...363شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 364شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...365شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 366شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 367شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 368شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...369شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...370شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 371شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...372شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 373شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 374شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 375شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...376شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 377شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 378شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...379شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...380شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 381شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...382شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...383شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...384شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 385شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...386شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...387شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...388شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...389شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 390شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...391شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 392شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 393شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 394شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 395شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...396شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...397شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 398شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...399شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 400شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 401شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...402شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 403شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...404شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 405شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 406شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 407شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 408شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 409شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 410شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...411شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...412شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 413شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 414شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 415شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 416شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ