کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینمت
    سبزهٔ خاک شهیدان تا کمر می بینمت
    خنده کردی و تبسم آن دهان تنگ را
    حقهٔ لعل پر از در و گهر می بینمت
    تا کجا پا را حنایی کرده بیرون آمدی
    باز از خون شهیدان دست تر می بینمت
    جزو [و] کلی را که گنجد در خیال آدمی
    خود تو می دانی که از آن بیشتر می بینمت
    همچو عمر عاشقان بی قرار و بی شکیب
    گاه از نزدیک دوری در گذر می بینمت
    از محالات است دیدن با نظر روی تو را
    خوش محال است این که من عین نظر می بینمت
    دید جانان بی سر و پایم به کوی خویش گفت
    چون نگاه حیرتی بی بال و پر می بینمت
    باز ای کاکل مگر گرد سرش گردیده ای
    در نزاکت خوبتر از مشک تر می بینمت
    می روم گاهی ز خود گه باز می آیم به خود
    گاه در خود گاه در جای دگر می بینمت
    در خراباتم سعیدا دید هشیاری و گفت
    با وجود مفلسی ها معتبر می بینمت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha