کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت
    قصد جان کردی و هر مو به تنم خنجر گشت
    داد و فریاد ز دست دل چون آینه ات
    هر که از من سخنی گفت تو را باور گشت
    تا شود در هوس عشق تو انگشت نما
    ماه، ابروی تو را دید و از آن لاغر گشت
    هر نهالی که به خوناب جگر پروردم
    سبز شد برگ برآورد ولی بی برگشت
    دور ما آمد و زاهد به خودش می پیچد
    دور عمامه به سر آمد و دوران برگشت
    مرده دل درد طلب را نشناسد هرگز
    هر که جان داشت کی از راه محبت برگشت؟
    ز آتش داغ سعیدا چه خبر در عالم
    که نهان در ته پیراهن خاکستر گشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha