کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت
    چشمم به گریه روغن بادام می گرفت
    می کرد جا به خانهٔ سیماب انتخاب
    هرگاه بی قرار تو آرام می گرفت
    انگشت رو به باده که می کرد فی المثل
    گر از لب تو بوسه به پیغام می گرفت
    اندام سرو بوی گل و رنگ لاله را
    قدرت ز پیکر تو سرانجام می گرفت
    در راه شوق چون گل صد برگ می شکفت
    هر خار چون ز پای طلب کام می گرفت
    آن صید لاغرم که اگر باخبر شدی
    صیاد گریه پیش ره دام می گرفت
    می شد قبول شاه، سعیدای بینوا
    گر همتی ز شحنهٔ بسطام می گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha