به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست

2170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست
کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست
ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست
می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست
نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...2شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...3شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...4شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 5شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 6شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...7شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...8شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...9شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...10شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...11شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 12شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...13شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...14شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 15شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 16شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 17شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...18شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...19شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...20شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 21شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 22شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...23شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...24شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 25شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 26شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 27شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 28شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 29شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...30شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 31شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...32شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...33شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...34شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 35شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 36شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 37شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...38شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 39شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 40شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...41شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 42شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 43شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 44شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 45شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 46شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 47شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...48شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 49شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟50شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 51شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 52شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 53شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...54شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...55شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...56شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...57شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 58شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 59شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...60شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 61شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...62شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...63شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...64شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...65شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...66شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...67شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 68شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...69شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...70شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 71شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...72شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 73شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 74شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...75شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...76شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 77شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...78شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...79شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...80شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 81شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 82شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...83شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...84شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 85شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 86شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 87شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 88شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 89شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 90شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...91شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...92شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 93شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 94شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 95شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 96شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 97شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...98شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...99شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 100شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 101شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 102شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 103شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...104شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...105شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...106شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 107شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...108شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 109شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...110شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 111شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...112شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 113شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...114شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...115شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 116شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...117شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...118شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...119شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 120شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...121شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 122شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...123شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 124شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...125شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 126شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 127شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 128شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 129شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...130شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 131شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 132شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...133شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...134شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 135شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...136شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 137شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 138شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...139شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...140شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...141شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 142شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 143شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...144شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...145شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 146شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...147شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...148شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 149شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...150شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 151شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 152شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 153شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 154شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...155شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 156شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 157شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...158شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 159شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...160شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 161شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 162شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...163شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...164شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...165شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...166شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 167شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 168شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 169شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...170شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 171شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 172شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 173شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...174شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...175شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 176شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...177شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...178شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...179شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 180شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 181شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...182شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...183شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 184شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...185شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...186شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...187شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...188شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 189شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 190شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 191شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 192شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 193شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 194شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...195شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 196شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 197شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 198شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 199شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...200شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...201شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...202شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...203شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 204شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...205شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 206شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 207شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...208شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 209شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 210شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...211شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...212شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 213شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 214شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...215شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 216شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 217شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...218شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 219شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 220شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...221شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 222شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...223شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 224شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 225شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 226شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 227شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...228شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...229شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...230شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 231شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 232شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 233شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...234شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...235شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 236شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 237شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...238شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...239شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...240شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...241شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 242شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...243شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 244شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...245شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...246شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 247شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 248شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 249شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 250شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 251شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 252شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...253شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 254شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 255شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...256شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...257شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 258شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 259شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...260شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...261شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 262شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...263شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...264شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 265شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...266شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...267شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...268شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 269شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...270شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...271شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...272شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 273شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 274شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 275شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 276شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 277شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 278شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...279شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...280شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 281شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...282شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...283شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...284شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...285شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 286شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...287شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 288شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 289شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...290شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 291شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 292شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 293شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 294شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...295شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...296شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...297شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 298شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...299شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 300شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...301شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...302شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 303شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...304شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...305شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...306شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 307شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...308شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 309شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 310شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...311شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...312شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 313شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 314شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...315شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 316شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 317شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...318شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...319شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...320شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...321شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...322شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 323شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...324شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...325شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 326شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 327شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 328شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 329شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 330شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 331شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 332شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 333شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 334شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 335شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...336شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 337شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...338شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 339شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 340شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...341شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...342شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 343شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 344شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...345شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...346شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...347شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 348شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 349شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 350شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 351شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...352شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...353شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 354شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 355شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 356شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 357شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...358شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...359شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 360شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...361شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 362شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 363شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...364شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 365شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...366شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 367شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...368شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 369شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...370شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 371شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 372شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 373شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...374شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...375شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 376شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...377شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 378شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 379شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 380شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...381شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 382شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 383شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...384شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...385شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 386شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...387شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...388شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...389شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 390شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...391شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...392شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...393شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...394شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 395شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...396شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 397شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 398شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 399شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 400شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...401شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...402شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 403شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...404شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 405شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 406شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...407شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 408شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...409شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 410شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 411شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 412شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 413شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 414شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 415شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...416شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...417شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 418شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 419شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 420شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 421شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ