کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است
    داغ ها بر تن چو گردون پیرهن گردیده است
    سیل اشکم برده از بس پاره های دل مرا
    هر سر خاری در این وادی وطن گردیده است
    دل به ذوق نوش آن لب های میگون عمرهاست
    همچو جام باده سر تا پا دهن گردیده است
    گر کلامم سبز گردد در ضمایرها چه دور؟
    دشت ها از گریهٔ مجنون چمن گردیده است
    همچو اخگر تن به آتش دادگان فارغ دلند
    پیشتر از مرگ خاکستر کفن گردیده است
    تا کشد افتاده دل ها را از آن چاه زنخ
    ناز، دست قدرت و کاکل، رسن گردیده است
    قدردانان سخن رفتند یک یک از میان
    تا سعیدا در جهان صاحب سخن گردیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha