به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است

2110عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است
کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
بسکه در عین گنه از دیده اشکم رفته است
چشم من سرچشمهٔ بحر گنه گردیده است
یک سر مو نیست خالی زلف از جان و دلی
چون نگردد سیر آن چشم سیه گردیده است
در طریق عشق ای بی درد هرگز پا منه
در پی ما سر ز سختی های ره گردیده است
از طلوع اختر طالع سعیدا سال هاست
یار ما در صبح مهر و شام مه گردیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 2شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...3شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 4شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 5شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 6شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 7شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 8شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 9شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...10شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 11شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...12شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 13شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 14شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...15شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 16شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...17شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 18شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...19شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 20شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 21شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 22شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...23شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...24شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟25شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...26شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...27شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 28شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...29شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...30شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...31شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 32شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 33شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...34شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...35شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...36شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...37شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...38شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 39شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...40شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...41شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 42شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 43شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 44شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...45شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...46شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...47شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 48شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 49شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...50شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...51شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 52شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 53شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 54شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 55شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 56شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...57شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 58شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...59شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...60شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...61شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 62شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 63شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 64شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...65شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 66شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 67شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...68شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 69شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 70شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 71شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 72شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 73شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 74شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...75شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 76شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟77شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 78شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 79شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 80شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...81شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...82شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...83شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...84شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 85شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 86شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...87شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 88شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...89شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...90شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...91شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...92شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...93شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...94شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 95شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...96شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...97شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 98شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...99شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 100شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 101شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...102شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...103شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 104شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...105شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...106شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...107شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 108شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 109شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...110شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...111شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 112شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 113شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 114شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 115شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 116شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 117شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...118شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...119شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 120شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 121شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 122شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 123شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 124شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...125شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...126شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 127شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 128شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 129شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 130شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...131شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...132شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...133شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 134شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...135شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 136شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...137شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 138شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...139شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 140شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...141شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...142شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 143شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...144شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...145شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...146شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 147شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...148شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 149شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...150شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 151شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...152شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 153شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 154شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 155شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 156شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...157شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 158شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 159شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...160شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...161شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 162شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...163شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 164شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 165شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...166شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...167شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...168شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 169شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 170شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...171شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...172شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 173شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...174شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...175شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 176شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...177شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 178شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 179شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 180شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 181شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...182شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 183شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 184شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...185شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 186شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...187شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 188شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 189شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...190شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...191شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...192شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...193شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 194شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 195شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 196شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...197شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 198شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 199شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 200شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...201شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...202شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 203شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...204شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...205شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...206شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 207شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 208شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...209شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...210شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 211شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...212شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...213شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...214شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...215شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 216شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 217شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 218شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 219شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 220شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 221شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...222شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 223شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 224شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 225شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 226شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...227شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...228شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...229شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...230شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 231شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...232شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 233شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 234شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...235شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 236شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 237شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...238شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...239شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 240شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 241شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...242شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 243شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 244شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...245شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 246شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 247شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...248شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 249شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...250شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 251شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 252شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 253شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 254شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...255شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...256شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...257شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 258شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 259شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 260شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...261شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...262شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 263شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 264شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...265شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...266شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...267شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...268شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 269شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...270شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 271شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...272شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...273شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 274شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 275شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 276شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 277شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 278شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 279شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...280شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 281شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 282شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...283شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...284شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 285شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 286شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...287شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...288شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 289شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...290شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...291شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 292شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...293شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...294شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...295شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 296شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...297شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...298شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...299شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 300شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 301شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 302شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 303شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 304شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 305شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...306شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...307شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 308شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...309شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...310شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...311شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...312شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 313شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...314شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 315شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 316شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...317شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 318شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 319شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 320شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 321شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...322شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...323شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...324شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 325شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...326شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 327شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...328شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...329شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 330شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...331شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...332شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...333شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 334شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...335شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 336شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 337شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...338شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...339شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 340شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 341شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...342شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 343شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 344شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...345شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...346شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...347شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...348شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...349شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 350شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...351شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...352شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 353شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 354شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 355شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 356شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 357شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 358شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 359شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 360شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 361شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 362شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...363شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 364شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...365شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 366شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 367شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...368شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...369شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 370شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 371شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...372شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...373شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...374شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 375شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 376شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 377شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 378شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...379شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...380شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 381شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 382شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 383شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 384شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...385شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...386شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 387شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...388شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 389شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 390شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...391شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 392شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...393شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 394شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...395شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 396شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...397شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 398شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 399شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 400شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...401شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...402شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 403شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...404شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 405شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 406شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 407شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...408شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 409شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 410شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...411شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...412شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 413شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...414شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...415شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...416شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 417شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...418شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...419شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...420شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...421شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 422شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...423شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 424شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 425شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 426شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 427شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...428شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...429شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 430شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...431شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 432شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 433شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...434شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 435شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...436شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 437شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 438شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 439شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 440شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 441شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 442شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...443شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...444شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 445شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 446شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 447شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 448شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ