به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است

2190عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عندلیب روح را تن آشیان گردیده است
یوسفی را چاه زندان خانمان گردیده است
عمرها شد جان به گرد کوی او دارد طواف
تن به عزم دیدن آن رو روان گردیده است
گر سرم گردد به گرد دل عجایب نیست این
بر سر یک نقطه ای نه آسمان گردیده است
ناتوانی بسکه ما را بر زمین افکنده است
آسمان در خانهٔ ما آستان گردیده است
بیشتر عرفان سعیدا جهل آمد بر درش
بس یقین ها بر سر آن کو گمان گردیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 2شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 3شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...4شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 5شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 6شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 7شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 8شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 9شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 10شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...11شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 12شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...13شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 14شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 15شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...16شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 17شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...18شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 19شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...20شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 21شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 22شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 23شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...24شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...25شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟26شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...27شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...28شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 29شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...30شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...31شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...32شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 33شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 34شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...35شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...36شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...37شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...38شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...39شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 40شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...41شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...42شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 43شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 44شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 45شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...46شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...47شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...48شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 49شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 50شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...51شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...52شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 53شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 54شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 55شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 56شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 57شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...58شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 59شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...60شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...61شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...62شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 63شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 64شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 65شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...66شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 67شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 68شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...69شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 70شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 71شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 72شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 73شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 74شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 75شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...76شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 77شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟78شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 79شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 80شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 81شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...82شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...83شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...84شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...85شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 86شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 87شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...88شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 89شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...90شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...91شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...92شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...93شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...94شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...95شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 96شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...97شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...98شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 99شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...100شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 101شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 102شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...103شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...104شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 105شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...106شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...107شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...108شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 109شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 110شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...111شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...112شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 113شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 114شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 115شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 116شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 117شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 118شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...119شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...120شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 121شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 122شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 123شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 124شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 125شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...126شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...127شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 128شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 129شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 130شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 131شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...132شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...133شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...134شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 135شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...136شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 137شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...138شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 139شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...140شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 141شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...142شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...143شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 144شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...145شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...146شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...147شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 148شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...149شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 150شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...151شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 152شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...153شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 154شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 155شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 156شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 157شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...158شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 159شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 160شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...161شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...162شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 163شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...164شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 165شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 166شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...167شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...168شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...169شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 170شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 171شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...172شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...173شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 174شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...175شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...176شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 177شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...178شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 179شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 180شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 181شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 182شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...183شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 184شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 185شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...186شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 187شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...188شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 189شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 190شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...191شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...192شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...193شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...194شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 195شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 196شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 197شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...198شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 199شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 200شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 201شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...202شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...203شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 204شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...205شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...206شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...207شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 208شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 209شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...210شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...211شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 212شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...213شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...214شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...215شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...216شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 217شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 218شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 219شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 220شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 221شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 222شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...223شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 224شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 225شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 226شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 227شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...228شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...229شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...230شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...231شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 232شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...233شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 234شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 235شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...236شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 237شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 238شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...239شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...240شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 241شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 242شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...243شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 244شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 245شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...246شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 247شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 248شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...249شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 250شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...251شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 252شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 253شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 254شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 255شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...256شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...257شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...258شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 259شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 260شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 261شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...262شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...263شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 264شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 265شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...266شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...267شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...268شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...269شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 270شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...271شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 272شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...273شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...274شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 275شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 276شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 277شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 278شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 279شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 280شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...281شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 282شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 283شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...284شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...285شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 286شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 287شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...288شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...289شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 290شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...291شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...292شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 293شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...294شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...295شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...296شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 297شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...298شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...299شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...300شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 301شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 302شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 303شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 304شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 305شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 306شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...307شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...308شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 309شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...310شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...311شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...312شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...313شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 314شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...315شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 316شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 317شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...318شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 319شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 320شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 321شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 322شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...323شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...324شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...325شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 326شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...327شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 328شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...329شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...330شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 331شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...332شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...333شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...334شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 335شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...336شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 337شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 338شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...339شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...340شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 341شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 342شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...343شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 344شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 345شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...346شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...347شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...348شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...349شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...350شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 351شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...352شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...353شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 354شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 355شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 356شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 357شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 358شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 359شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 360شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 361شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 362شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 363شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...364شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 365شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...366شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 367شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 368شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...369شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...370شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 371شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 372شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...373شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...374شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...375شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 376شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 377شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 378شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 379شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...380شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...381شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 382شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 383شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 384شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 385شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...386شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...387شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 388شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...389شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 390شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 391شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...392شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 393شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...394شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 395شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...396شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 397شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...398شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 399شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 400شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 401شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...402شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...403شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 404شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...405شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 406شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 407شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 408شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...409شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 410شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 411شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...412شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...413شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 414شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...415شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...416شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...417شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 418شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...419شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...420شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...421شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...422شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 423شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...424شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 425شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 426شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 427شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 428شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...429شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...430شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 431شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...432شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 433شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 434شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...435شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 436شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...437شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 438شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 439شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 440شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 441شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 442شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 443شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...444شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...445شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 446شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 447شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 448شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 449شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ