به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است
عقبی ز گفتگوی وصالش نمونه ای است
ماه از صفای چهرهٔ او فیض دیده است
خورشید از شعاع جمالش نمونه ای است
از دوست حرف و صوت کجا کس شنیده است؟
قرآن ز لطف معنی قالش نمونه ای است
جنت ز حسن خلق خدا آفریده ای است
دوزخ ز های و هوی جلالش نمونه ای است
با مدعی بگوی که آب حرام ما
بی ریب و شک ز نان حلالش نمونه ای است
رسم جنون طریق سعیدای بینواست
دیوانگی ز شورش حالش نمونه ای است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 2شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 3شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 4شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 5شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 6شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...7شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 8شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...9شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 10شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 11شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...12شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 13شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...14شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 15شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...16شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 17شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 18شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 19شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...20شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...21شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟22شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...23شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...24شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 25شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...26شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...27شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...28شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 29شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 30شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...31شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...32شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...33شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...34شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...35شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 36شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...37شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...38شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 39شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 40شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 41شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...42شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...43شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...44شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 45شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 46شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...47شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...48شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 49شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 50شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 51شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 52شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 53شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...54شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 55شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...56شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...57شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...58شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 59شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 60شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 61شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...62شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 63شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 64شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...65شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 66شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 67شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 68شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 69شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 70شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 71شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...72شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 73شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟74شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 75شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 76شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 77شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...78شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...79شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...80شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...81شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 82شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 83شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...84شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 85شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...86شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...87شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...88شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...89شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...90شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...91شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 92شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...93شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...94شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 95شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...96شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 97شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 98شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...99شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...100شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 101شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...102شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...103شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...104شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 105شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 106شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...107شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...108شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 109شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 110شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 111شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 112شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 113شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 114شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...115شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...116شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 117شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 118شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 119شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 120شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 121شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...122شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...123شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 124شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 125شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 126شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 127شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...128شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...129شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...130شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 131شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...132شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 133شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...134شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 135شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...136شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 137شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...138شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...139شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 140شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...141شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...142شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...143شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 144شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...145شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 146شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...147شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 148شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...149شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 150شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 151شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 152شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 153شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...154شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 155شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 156شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...157شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...158شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 159شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...160شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 161شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 162شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...163شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...164شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...165شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 166شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 167شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...168شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...169شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 170شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...171شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...172شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 173شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...174شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 175شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 176شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 177شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 178شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...179شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 180شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 181شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...182شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 183شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...184شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 185شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 186شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...187شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...188شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...189شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...190شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 191شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 192شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 193شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...194شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 195شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 196شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 197شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...198شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...199شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 200شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...201شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...202شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...203شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 204شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 205شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...206شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...207شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 208شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...209شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...210شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...211شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...212شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 213شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 214شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 215شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 216شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 217شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 218شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...219شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 220شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 221شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 222شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 223شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...224شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...225شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...226شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...227شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 228شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...229شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 230شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 231شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...232شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 233شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 234شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...235شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...236شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 237شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 238شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...239شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 240شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 241شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...242شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 243شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 244شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...245شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 246شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...247شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 248شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 249شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 250شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 251شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...252شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...253شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...254شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 255شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 256شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 257شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...258شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...259شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 260شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 261شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...262شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...263شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...264شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...265شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 266شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...267شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 268شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...269شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...270شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 271شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 272شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 273شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 274شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 275شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 276شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...277شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 278شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 279شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...280شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...281شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 282شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 283شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...284شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...285شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 286شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...287شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...288شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 289شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...290شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...291شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...292شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 293شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...294شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...295شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...296شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 297شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 298شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 299شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 300شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 301شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 302شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...303شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...304شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 305شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...306شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...307شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...308شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...309شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 310شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...311شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 312شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 313شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...314شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 315شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 316شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 317شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 318شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...319شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...320شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...321شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 322شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...323شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 324شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...325شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...326شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 327شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...328شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...329شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...330شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 331شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...332شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 333شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 334شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...335شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...336شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 337شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 338شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...339شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 340شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 341شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...342شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...343شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...344شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...345شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...346شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 347شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...348شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...349شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 350شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 351شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 352شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 353شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 354شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 355شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 356شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 357شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 358شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 359شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...360شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 361شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...362شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 363شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 364شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...365شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...366شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 367شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 368شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...369شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...370شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...371شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 372شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 373شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 374شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 375شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...376شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...377شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 378شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 379شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 380شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 381شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...382شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...383شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 384شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...385شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 386شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 387شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...388شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 389شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...390شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 391شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...392شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 393شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...394شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 395شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 396شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 397شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...398شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...399شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 400شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...401شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 402شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 403شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 404شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...405شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 406شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 407شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...408شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...409شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 410شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...411شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...412شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...413شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 414شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...415شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...416شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...417شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...418شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 419شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...420شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 421شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 422شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 423شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 424شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...425شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...426شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 427شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...428شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 429شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 430شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...431شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 432شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...433شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 434شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 435شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 436شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 437شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 438شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 439شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...440شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...441شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 442شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 443شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 444شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 445شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ