به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتاده است

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتاده است
این عنان بگسسته کی در دست کس افتاده است؟
کی تمنا می برآید از دهان تنگ او؟
آرزو مرغی است در دام هوس افتاده است
شورش دل باعث حبس نفس گردیده است
ناله زنجیری است در پای نفس افتاده است
مرغ روحم قوت پرواز چون در خود بدید
از شکست بال و پر در این قفس افتاده است
این رسن تابی سعیدا چند با طول امل؟
پیش می خواهی روی کار تو پس افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...2شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...3شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...4شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...5شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 6شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...7شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...8شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...9شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 10شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 11شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...12شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 13شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 14شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 15شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 16شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 17شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 18شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...19شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 20شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...21شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 22شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 23شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...24شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 25شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...26شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 27شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...28شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 29شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 30شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 31شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...32شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...33شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟34شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...35شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...36شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 37شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...38شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...39شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...40شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 41شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 42شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...43شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...44شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...45شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...46شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...47شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 48شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...49شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...50شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 51شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 52شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 53شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...54شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...55شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...56شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 57شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 58شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...59شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...60شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 61شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 62شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 63شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 64شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 65شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...66شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 67شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...68شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...69شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...70شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 71شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 72شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 73شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...74شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 75شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 76شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...77شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 78شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 79شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 80شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 81شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 82شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 83شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...84شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 85شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟86شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 87شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 88شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 89شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...90شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...91شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...92شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...93شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 94شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 95شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...96شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 97شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...98شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...99شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...100شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...101شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...102شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...103شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 104شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...105شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...106شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 107شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...108شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 109شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 110شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...111شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...112شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 113شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...114شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...115شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...116شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 117شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 118شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...119شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...120شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 121شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 122شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 123شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 124شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 125شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 126شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...127شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...128شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 129شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 130شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 131شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 132شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 133شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...134شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...135شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 136شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 137شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 138شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 139شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...140شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...141شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...142شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 143شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...144شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 145شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...146شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 147شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...148شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 149شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...150شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...151شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 152شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...153شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...154شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...155شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 156شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...157شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 158شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...159شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 160شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...161شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 162شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 163شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 164شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 165شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...166شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 167شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 168شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...169شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...170شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 171شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...172شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 173شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 174شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...175شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...176شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...177شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 178شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 179شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...180شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...181شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 182شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...183شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...184شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 185شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...186شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 187شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 188شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 189شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 190شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...191شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 192شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 193شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...194شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 195شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...196شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 197شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 198شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...199شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...200شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...201شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...202شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 203شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 204شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 205شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...206شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 207شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 208شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 209شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...210شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...211شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 212شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...213شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...214شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...215شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 216شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 217شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...218شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...219شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 220شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...221شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...222شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...223شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...224شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 225شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 226شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 227شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 228شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 229شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 230شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...231شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 232شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 233شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 234شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 235شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...236شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...237شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...238شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...239شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 240شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...241شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 242شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 243شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...244شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 245شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 246شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...247شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...248شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 249شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 250شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...251شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 252شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 253شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...254شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 255شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 256شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...257شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 258شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...259شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 260شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 261شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 262شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 263شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...264شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...265شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...266شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 267شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 268شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 269شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...270شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...271شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 272شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 273شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...274شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...275شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...276شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...277شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 278شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...279شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 280شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...281شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...282شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 283شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 284شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 285شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 286شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 287شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 288شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...289شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 290شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 291شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...292شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...293شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 294شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 295شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...296شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...297شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 298شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...299شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...300شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 301شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...302شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...303شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...304شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 305شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...306شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...307شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...308شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 309شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 310شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 311شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 312شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 313شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 314شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...315شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...316شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 317شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...318شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...319شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...320شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...321شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 322شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...323شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 324شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 325شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...326شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 327شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 328شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 329شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 330شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...331شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...332شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...333شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 334شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...335شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 336شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...337شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...338شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 339شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...340شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...341شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...342شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 343شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...344شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 345شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 346شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...347شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...348شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 349شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 350شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...351شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 352شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 353شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...354شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...355شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...356شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...357شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...358شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 359شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...360شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...361شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 362شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 363شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 364شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 365شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 366شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 367شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 368شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 369شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 370شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 371شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...372شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 373شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...374شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 375شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 376شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...377شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...378شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 379شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 380شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...381شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...382شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...383شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 384شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 385شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 386شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 387شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...388شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...389شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 390شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 391شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 392شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 393شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...394شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...395شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 396شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...397شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 398شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 399شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...400شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 401شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...402شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 403شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...404شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 405شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...406شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 407شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 408شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 409شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...410شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...411شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 412شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...413شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 414شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 415شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 416شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...417شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 418شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 419شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...420شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...421شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 422شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...423شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...424شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...425شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 426شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...427شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...428شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...429شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...430شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 431شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...432شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 433شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 434شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 435شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 436شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...437شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...438شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 439شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...440شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 441شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 442شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...443شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 444شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...445شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 446شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 447شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 448شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 449شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 450شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 451شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...452شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...453شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 454شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 455شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 456شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 457شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ