کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم دماغم را پریشان کرده است
    ناله جسمم را نیستان کرده است
    هر گدایی را که چون از خود گذشت
    فقر را نازم که سلطان کرده است
    هر که آسان دید دور چرخ را
    مشکلی را بر خود آسان کرده است
    می تواند جسم ما را جان کند
    جان خود را آن که جانان کرده است
    معنی آدم ز هر نقشی مخواه
    صورتش را گرچه انسان کرده است
    دایه اش بس مهربان است و لطیف
    طفل ما خود را گریزان کرده است
    از تبسم دوش در بازار عشق
    دلبر ما شکر ارزان کرده است
    کعبهٔ دل را نمی داند چه سود؟
    شیخ گو قطع بیابان کرده است
    سر به جیب فکر، صوفی زان برد
    سیر جنت در گریبان کرده است
    تا به جوش آمد سعیدا بحر دل
    نطق ما را گوهرافشان کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha