به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است

2120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است
شکستگی چو رقم صفحهٔ جبین من است
نمی رود ز دلم لذت فراموشی
همیشه حرف الف درس اولین من است
در آن جهان که خزان و بهار را ره نیست
بهشت، یک چمن ساحت زمین من است
ز بسکه دست ندامت به یکدگر زده ام
غبار دور زمان گرد آستین من است
ز دست خویش سعیدا کجا گریز کنم
همیشه نقش قدم در پی کمین من است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 2شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 3شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...4شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 5شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 6شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...7شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 8شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 9شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 10شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...11شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...12شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...13شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...14شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...15شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...16شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...17شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 18شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...19شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...20شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...21شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 22شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 23شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...24شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 25شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 26شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 27شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 28شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 29شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 30شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...31شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 32شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...33شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 34شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 35شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...36شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 37شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...38شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 39شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...40شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 41شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 42شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 43شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...44شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...45شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟46شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...47شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...48شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 49شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...50شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...51شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...52شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 53شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 54شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...55شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...56شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...57شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...58شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...59شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 60شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...61شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...62شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 63شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 64شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 65شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...66شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...67شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...68شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 69شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 70شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...71شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...72شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 73شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 74شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 75شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 76شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 77شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...78شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 79شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...80شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...81شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...82شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 83شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 84شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 85شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...86شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 87شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 88شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...89شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 90شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 91شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 92شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 93شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 94شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 95شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...96شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 97شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟98شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 99شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 100شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 101شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...102شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...103شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...104شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...105شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 106شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 107شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...108شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 109شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...110شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...111شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...112شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...113شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...114شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...115شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 116شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...117شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...118شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 119شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...120شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 121شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 122شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...123شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...124شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 125شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...126شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...127شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...128شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 129شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 130شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...131شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...132شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 133شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 134شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 135شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 136شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 137شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 138شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...139شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...140شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 141شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 142شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 143شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 144شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 145شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...146شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...147شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 148شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 149شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 150شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 151شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...152شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...153شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...154شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 155شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...156شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 157شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...158شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 159شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...160شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 161شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...162شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...163شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 164شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...165شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...166شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...167شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 168شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...169شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 170شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...171شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 172شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...173شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 174شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 175شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 176شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 177شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...178شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 179شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 180شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...181شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...182شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 183شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...184شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 185شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 186شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...187شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...188شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...189شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 190شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 191شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...192شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...193شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 194شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...195شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...196شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 197شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...198شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 199شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 200شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 201شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 202شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...203شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 204شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 205شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...206شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 207شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...208شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 209شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 210شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...211شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...212شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...213شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...214شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 215شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 216شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 217شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...218شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 219شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 220شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 221شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...222شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...223شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 224شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...225شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...226شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...227شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 228شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 229شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...230شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...231شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 232شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...233شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...234شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...235شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...236شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 237شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 238شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 239شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 240شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 241شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 242شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...243شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 244شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 245شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 246شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 247شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...248شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...249شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...250شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...251شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 252شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...253شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 254شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 255شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...256شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 257شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 258شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...259شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...260شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 261شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 262شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...263شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 264شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 265شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...266شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 267شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 268شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...269شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 270شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...271شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 272شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 273شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 274شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 275شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...276شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...277شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...278شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 279شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 280شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 281شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...282شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...283شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 284شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 285شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...286شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...287شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...288شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...289شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 290شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...291شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 292شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...293شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...294شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 295شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 296شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 297شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 298شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 299شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 300شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...301شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 302شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 303شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...304شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...305شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 306شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 307شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...308شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...309شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 310شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...311شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...312شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 313شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...314شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...315شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...316شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 317شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...318شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...319شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...320شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 321شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 322شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 323شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 324شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 325شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 326شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...327شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...328شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 329شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...330شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...331شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...332شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...333شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 334شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...335شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 336شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 337شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...338شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 339شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 340شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 341شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 342شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...343شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...344شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...345شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 346شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...347شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 348شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...349شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...350شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 351شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...352شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...353شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...354شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 355شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...356شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 357شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 358شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...359شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...360شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 361شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 362شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...363شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 364شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 365شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...366شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...367شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...368شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...369شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...370شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 371شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...372شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...373شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 374شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 375شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 376شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 377شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 378شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 379شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 380شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 381شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 382شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 383شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...384شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 385شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...386شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 387شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 388شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...389شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...390شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 391شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 392شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...393شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...394شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...395شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 396شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 397شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 398شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 399شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...400شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...401شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 402شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 403شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 404شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 405شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...406شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...407شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 408شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...409شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 410شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 411شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...412شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 413شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...414شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 415شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...416شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 417شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...418شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 419شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 420شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 421شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...422شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...423شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 424شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...425شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 426شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 427شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 428شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...429شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 430شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 431شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...432شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...433شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 434شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...435شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...436شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...437شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 438شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...439شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...440شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...441شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...442شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 443شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...444شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 445شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 446شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 447شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 448شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...449شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...450شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 451شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...452شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 453شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 454شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...455شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 456شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...457شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 458شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 459شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 460شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 461شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 462شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 463شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...464شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...465شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 466شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 467شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 468شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 469شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ