به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۶۱: غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خواب

2240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خواب
تا نیفشاند سحر بر روی گل شبنم گلاب؟
شورش دیوانه از زنجیر کی کم شود
می تواند منع جوش بحر سازد موج آب؟
در ترقی می شود حرص از هجوم مال و جاه
تشنگی افزون شود نزدیک چون گردد سراب
دعوی میخانه در میخانه گردد باز صاف
کی نشنید بر زمین موجی که برخیزد ز آب؟
رفته از خود خویش را بیند سعیدا بر درت
کی بود یارب که گردد این دعایش مستجاب؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰: در میان ما و او شد حسن بی پروا نقا ...2شمارهٔ ۶۱: غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خ ...3شمارهٔ ۶۲: دیوانه شدم باز جنون می کنم امشب 4شمارهٔ ۶۳: تو جان و من به جانت گشته طالب 5شمارهٔ ۶۴: از پیر همت و کرمی ای جوان طلب 6شمارهٔ ۶۵: شبی که مست بیاید به خواب من مطلوب 7شمارهٔ ۶۶: روی تو چو از پیش نظر پرده برانداخت 8شمارهٔ ۶۷: صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ر ...9شمارهٔ ۶۸: گفتگوی حشر راحت از دل دیوانه ریخت 10شمارهٔ ۶۹: در بزم عشق نشئهٔ تأثیر صحبت است 11شمارهٔ ۷۰: نازک دلی که آینه دار نزاکت است 12شمارهٔ ۷۱: باده نوشی و غزلخوانی دیوانه بجاست 13شمارهٔ ۷۲: یار را از من چه می پرسی بپرس از دل ...14شمارهٔ ۷۳: آه گرمی که به یاد تو ز دل ها برخاس ...15شمارهٔ ۷۴: به طوف کوی تو آن شب که دل ز جان بر ...16شمارهٔ ۷۵: حرف هر کس ز فکر خام خود است 17شمارهٔ ۷۶: مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست 18شمارهٔ ۷۷: هر آن دلی که به زلف بتی گرفتار است 19شمارهٔ ۷۸: حلب شهر و نعیما شهریار است 20شمارهٔ ۷۹: چون دل دلیل نیست تن و [دل] برابر ا ...21شمارهٔ ۸۰: صورت اندیش کی از معنی ما باخبر است ...22شمارهٔ ۸۱: هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر ...23شمارهٔ ۸۲: دارم بتی و سجده اش ای دل نهانی بهت ...24شمارهٔ ۸۳: هر زمان دل را هوای کوی جانان بر سر ...25شمارهٔ ۸۴: هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است 26شمارهٔ ۸۵: عاشقان را در جهان فکر و خیال دیگر ...27شمارهٔ ۸۶: دل ناخدای بحر تماشای دیگر است 28شمارهٔ ۸۷: به پیش چشم من دریا چه چیز است 29شمارهٔ ۸۸: در خرابات مغانم جا بس است 30شمارهٔ ۸۹: حرف آن لب شنفتنم هوس است 31شمارهٔ ۹۰: هر شیوه ای که هست در این جا بجا خو ...32شمارهٔ ۹۱: از خس و خار حوادث قلب ما را کی صفا ...33شمارهٔ ۹۲: باعث آمدن روح به ابدان، عشق است 34شمارهٔ ۹۳: بی ظرف را شراب شرربار، مشکل است 35شمارهٔ ۹۴: آن را که هوای رخ خوب تو تولاست 36شمارهٔ ۹۵: آنچه می دانی تو در باطن نهان اظهار ...37شمارهٔ ۹۶: آن خانه برانداز که خود راهبر ماست 38شمارهٔ ۹۷: هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ...39شمارهٔ ۹۸: صافیدلی چو آینه در این زمان کم است 40شمارهٔ ۹۹: آن آفرین جهان که نگهدار عالم است 41شمارهٔ ۱۰۰: آن که نامش جان جانان است آن جانان ...42شمارهٔ ۱۰۱: نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و ...43شمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست 44شمارهٔ ۱۰۳: جولانگه معنی دل هشیار نعیم است 45شمارهٔ ۱۰۴: در خانه ای که جای کسی نیست جای ما ...46شمارهٔ ۱۰۵: جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان ...47شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است 48شمارهٔ ۱۰۷: وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخوان ...49شمارهٔ ۱۰۸: چشمم ز گریهٔ دل ناکام روشن است 50شمارهٔ ۱۰۹: عقل هندوی میفروش من است 51شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 52شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 53شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...54شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 55شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 56شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...57شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 58شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 59شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 60شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...61شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...62شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...63شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...64شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...65شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...66شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...67شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 68شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...69شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...70شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...71شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 72شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 73شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...74شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 75شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 76شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 77شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 78شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 79شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 80شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...81شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 82شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...83شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 84شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 85شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...86شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 87شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...88شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 89شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...90شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 91شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 92شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 93شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...94شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...95شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟96شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...97شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...98شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 99شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...100شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...101شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...102شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 103شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 104شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...105شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...106شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...107شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...108شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...109شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 110شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...111شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...112شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 113شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 114شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 115شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...116شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...117شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...118شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 119شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 120شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...121شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...122شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 123شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 124شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 125شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 126شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 127شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...128شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 129شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...130شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...131شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...132شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 133شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 134شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 135شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...136شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 137شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 138شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...139شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 140شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 141شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 142شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 143شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 144شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 145شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...146شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 147شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟148شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 149شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 150شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 151شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...152شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...153شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...154شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...155شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 156شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 157شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...158شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 159شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...160شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...161شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...162شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...163شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...164شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...165شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 166شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...167شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...168شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 169شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...170شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 171شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 172شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...173شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...174شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 175شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...176شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...177شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...178شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 179شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 180شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...181شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...182شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 183شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 184شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 185شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 186شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 187شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 188شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...189شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...190شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 191شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 192شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 193شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 194شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 195شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...196شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...197شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 198شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 199شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 200شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 201شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...202شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...203شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...204شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 205شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...206شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 207شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...208شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 209شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...210شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 211شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...212شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...213شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 214شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...215شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...216شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...217شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 218شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...219شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 220شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...221شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 222شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...223شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 224شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 225شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 226شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 227شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...228شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 229شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 230شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...231شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...232شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 233شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...234شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 235شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 236شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...237شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...238شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...239شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 240شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 241شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...242شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...243شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 244شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...245شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...246شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 247شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...248شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 249شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 250شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 251شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 252شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...253شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 254شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 255شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...256شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 257شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...258شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 259شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 260شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...261شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...262شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...263شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...264شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 265شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 266شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 267شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...268شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 269شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 270شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 271شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...272شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...273شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 274شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...275شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...276شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...277شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 278شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 279شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...280شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...281شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 282شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...283شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...284شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...285شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...286شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 287شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 288شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 289شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 290شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 291شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 292شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...293شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 294شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 295شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 296شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 297شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...298شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...299شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...300شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...301شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 302شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...303شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 304شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 305شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...306شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 307شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 308شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...309شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...310شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 311شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 312شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...313شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 314شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 315شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...316شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 317شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 318شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...319شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 320شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...321شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 322شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 323شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 324شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 325شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...326شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...327شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...328شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 329شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 330شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 331شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...332شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...333شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 334شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 335شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...336شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...337شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...338شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...339شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 340شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...341شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 342شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...343شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...344شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 345شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 346شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 347شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 348شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 349شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 350شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...351شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 352شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 353شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...354شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...355شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 356شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 357شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...358شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...359شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 360شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...361شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...362شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 363شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...364شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...365شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...366شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 367شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...368شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...369شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...370شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 371شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 372شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 373شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 374شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 375شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 376شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...377شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...378شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 379شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...380شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...381شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...382شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...383شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 384شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...385شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 386شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 387شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...388شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 389شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 390شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 391شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 392شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...393شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...394شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...395شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 396شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...397شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 398شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...399شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...400شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 401شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...402شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...403شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...404شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 405شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...406شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 407شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 408شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...409شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...410شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 411شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 412شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...413شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 414شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 415شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...416شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...417شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...418شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...419شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...420شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 421شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...422شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...423شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 424شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 425شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 426شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 427شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 428شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 429شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 430شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 431شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 432شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 433شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...434شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 435شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...436شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 437شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 438شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...439شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...440شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 441شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 442شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...443شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...444شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...445شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 446شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 447شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 448شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 449شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...450شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...451شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 452شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 453شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 454شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 455شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...456شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...457شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 458شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...459شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 460شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 461شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...462شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 463شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...464شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 465شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...466شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 467شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...468شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 469شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 470شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 471شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...472شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...473شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 474شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...475شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 476شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 477شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 478شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...479شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 480شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 481شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...482شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...483شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 484شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...485شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...486شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...487شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 488شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...489شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...490شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...491شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...492شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 493شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...494شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 495شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 496شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 497شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 498شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...499شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...500شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 501شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...502شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 503شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 504شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...505شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 506شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...507شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 508شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 509شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 510شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 511شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 512شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 513شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...514شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...515شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 516شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 517شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 518شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 519شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ