کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به طوف کوی تو آن شب که دل ز جان برخاست
    به یاد وصل تو از مرد و زن فغان برخاست
    برای آن که کند بوسه آستان تو را
    زمین نشست به تمکین و آسمان برخاست
    غبار نیست در این راه بلکه این گردی است
    که از فشاندن عصیان عصیان برخاست
    به ذوق نشئهٔ احرام طوف مرقد تو
    عصا فکند ز کف پیر چون جوان برخاست
    چو روبروی حریمت شدم به استقبال
    یقین ز باب سلام آمد و گمان برخاست
    شفاعت تو اگر دست ما به حشر نگیرد
    ز بار معصیت از خاک، کی توان برخاست؟
    ز بار منت گردون کسی شود آزاد
    که همچو سرو به تعظیم گلرخان برخاست
    به ذوق خویش سعیدا ز کوی یار نرفت
    که هچو آه ز دل های ناتوان برخاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha