به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۶۴: از پیر همت و کرمی ای جوان طلب

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از پیر همت و کرمی ای جوان طلب
چون تیر قوت و مددی از کمان طلب
ای دادخواه دست به دامان عشق زن
هر حاجتی که هست از این خاندان طلب
کس بی نصیب روزی خود را نمی خورد
اول بیار قسمت و آن گاه نان طلب
موقوف امر توست دل و جان و هر چه هست
بیرون شو از نقاب و حجاب و روان طلب
دیگر نماند تاب نگاه پریوشان
ز این مردمان بیا و سعیدا امان طلب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۳: تو جان و من به جانت گشته طالب 2شمارهٔ ۶۴: از پیر همت و کرمی ای جوان طلب 3شمارهٔ ۶۵: شبی که مست بیاید به خواب من مطلوب 4شمارهٔ ۶۶: روی تو چو از پیش نظر پرده برانداخت 5شمارهٔ ۶۷: صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ر ...6شمارهٔ ۶۸: گفتگوی حشر راحت از دل دیوانه ریخت 7شمارهٔ ۶۹: در بزم عشق نشئهٔ تأثیر صحبت است 8شمارهٔ ۷۰: نازک دلی که آینه دار نزاکت است 9شمارهٔ ۷۱: باده نوشی و غزلخوانی دیوانه بجاست 10شمارهٔ ۷۲: یار را از من چه می پرسی بپرس از دل ...11شمارهٔ ۷۳: آه گرمی که به یاد تو ز دل ها برخاس ...12شمارهٔ ۷۴: به طوف کوی تو آن شب که دل ز جان بر ...13شمارهٔ ۷۵: حرف هر کس ز فکر خام خود است 14شمارهٔ ۷۶: مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست 15شمارهٔ ۷۷: هر آن دلی که به زلف بتی گرفتار است 16شمارهٔ ۷۸: حلب شهر و نعیما شهریار است 17شمارهٔ ۷۹: چون دل دلیل نیست تن و [دل] برابر ا ...18شمارهٔ ۸۰: صورت اندیش کی از معنی ما باخبر است ...19شمارهٔ ۸۱: هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر ...20شمارهٔ ۸۲: دارم بتی و سجده اش ای دل نهانی بهت ...21شمارهٔ ۸۳: هر زمان دل را هوای کوی جانان بر سر ...22شمارهٔ ۸۴: هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است 23شمارهٔ ۸۵: عاشقان را در جهان فکر و خیال دیگر ...24شمارهٔ ۸۶: دل ناخدای بحر تماشای دیگر است 25شمارهٔ ۸۷: به پیش چشم من دریا چه چیز است 26شمارهٔ ۸۸: در خرابات مغانم جا بس است 27شمارهٔ ۸۹: حرف آن لب شنفتنم هوس است 28شمارهٔ ۹۰: هر شیوه ای که هست در این جا بجا خو ...29شمارهٔ ۹۱: از خس و خار حوادث قلب ما را کی صفا ...30شمارهٔ ۹۲: باعث آمدن روح به ابدان، عشق است 31شمارهٔ ۹۳: بی ظرف را شراب شرربار، مشکل است 32شمارهٔ ۹۴: آن را که هوای رخ خوب تو تولاست 33شمارهٔ ۹۵: آنچه می دانی تو در باطن نهان اظهار ...34شمارهٔ ۹۶: آن خانه برانداز که خود راهبر ماست 35شمارهٔ ۹۷: هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ...36شمارهٔ ۹۸: صافیدلی چو آینه در این زمان کم است 37شمارهٔ ۹۹: آن آفرین جهان که نگهدار عالم است 38شمارهٔ ۱۰۰: آن که نامش جان جانان است آن جانان ...39شمارهٔ ۱۰۱: نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و ...40شمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست 41شمارهٔ ۱۰۳: جولانگه معنی دل هشیار نعیم است 42شمارهٔ ۱۰۴: در خانه ای که جای کسی نیست جای ما ...43شمارهٔ ۱۰۵: جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان ...44شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است 45شمارهٔ ۱۰۷: وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخوان ...46شمارهٔ ۱۰۸: چشمم ز گریهٔ دل ناکام روشن است 47شمارهٔ ۱۰۹: عقل هندوی میفروش من است 48شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 49شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 50شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...51شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 52شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 53شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...54شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 55شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 56شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 57شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...58شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...59شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...60شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...61شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...62شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...63شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...64شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 65شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...66شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...67شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...68شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 69شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 70شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...71شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 72شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 73شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 74شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 75شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 76شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 77شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...78شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 79شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...80شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 81شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 82شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...83شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 84شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...85شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 86شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...87شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 88شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 89شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 90شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...91شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...92شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟93شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...94شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...95شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 96شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...97شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...98شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...99شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 100شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 101شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...102شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...103شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...104شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...105شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...106شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 107شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...108شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...109شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 110شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 111شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 112شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...113شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...114شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...115شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 116شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 117شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...118شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...119شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 120شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 121شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 122شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 123شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 124شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...125شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 126شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...127شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...128شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...129شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 130شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 131شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 132شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...133شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 134شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 135شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...136شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 137شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 138شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 139شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 140شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 141شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 142شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...143شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 144شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟145شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 146شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 147شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 148شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...149شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...150شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...151شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...152شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 153شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 154شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...155شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 156شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...157شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...158شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...159شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...160شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...161شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...162شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 163شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...164شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...165شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 166شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...167شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 168شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 169شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...170شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...171شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 172شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...173شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...174شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...175شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 176شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 177شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...178شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...179شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 180شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 181شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 182شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 183شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 184شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 185شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...186شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...187شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 188شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 189شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 190شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 191شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 192شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...193شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...194شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 195شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 196شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 197شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 198شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...199شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...200شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...201شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 202شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...203شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 204شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...205شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 206شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...207شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 208شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...209شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...210شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 211شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...212شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...213شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...214شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 215شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...216شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 217شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...218شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 219شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...220شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 221شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 222شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 223شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 224شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...225شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 226شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 227شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...228شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...229شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 230شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...231شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 232شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 233شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...234شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...235شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...236شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 237شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 238شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...239شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...240شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 241شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...242شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...243شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 244شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...245شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 246شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 247شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 248شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 249شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...250شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 251شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 252شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...253شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 254شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...255شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 256شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 257شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...258شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...259شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...260شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...261شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 262شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 263شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 264شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...265شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 266شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 267شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 268شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...269شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...270شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 271شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...272شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...273شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...274شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 275شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 276شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...277شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...278شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 279شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...280شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...281شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...282شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...283شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 284شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 285شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 286شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 287شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 288شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 289شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...290شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 291شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 292شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 293شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 294شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...295شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...296شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...297شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...298شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 299شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...300شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 301شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 302شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...303شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 304شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 305شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...306شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...307شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 308شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 309شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...310شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 311شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 312شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...313شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 314شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 315شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...316شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 317شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...318شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 319شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 320شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 321شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 322شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...323شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...324شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...325شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 326شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 327شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 328شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...329شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...330شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 331شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 332شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...333شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...334شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...335شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...336شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 337شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...338شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 339شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...340شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...341شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 342شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 343شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 344شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 345شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 346شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 347شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...348شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 349شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 350شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...351شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...352شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 353شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 354شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...355شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...356شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 357شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...358شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...359شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 360شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...361شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...362شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...363شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 364شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...365شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...366شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...367شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 368شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 369شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 370شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 371شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 372شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 373شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...374شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...375شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 376شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...377شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...378شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...379شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...380شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 381شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...382شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 383شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 384شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...385شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 386شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 387شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 388شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 389شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...390شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...391شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...392شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 393شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...394شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 395شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...396شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...397شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 398شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...399شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...400شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...401شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 402شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...403شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 404شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 405شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...406شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...407شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 408شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 409شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...410شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 411شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 412شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...413شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...414شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...415شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...416شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...417شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 418شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...419شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...420شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 421شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 422شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 423شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 424شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 425شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 426شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 427شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 428شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 429شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 430شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...431شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 432شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...433شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 434شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 435شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...436شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...437شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 438شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 439شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...440شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...441شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...442شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 443شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 444شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 445شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 446شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...447شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...448شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 449شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 450شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 451شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 452شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...453شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...454شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 455شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...456شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 457شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 458شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...459شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 460شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...461شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 462شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...463شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 464شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...465شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 466شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 467شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 468شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...469شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...470شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 471شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...472شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 473شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 474شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 475شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...476شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 477شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 478شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...479شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...480شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 481شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...482شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...483شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...484شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 485شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...486شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...487شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...488شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...489شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 490شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...491شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 492شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 493شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 494شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 495شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...496شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...497شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 498شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...499شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 500شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 501شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...502شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 503شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...504شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 505شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 506شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 507شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 508شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 509شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 510شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...511شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...512شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 513شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 514شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 515شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 516شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ