کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کاکل کمند زلف تو شد دام آفتاب
    تا شد غزال چشم سیه رام آفتاب
    زان دم که ماه روی تو را دیده ام به خواب
    هرگز نبرده ام به غلط نام آفتاب
    زان رو که ناز گوشهٔ ابرو بود بلند
    مه می شود هلال به پیغام آفتاب
    لعل لبش به چشم سیاهش نمی رسد
    نسبت به جام می نکنم جام آفتاب
    آغاز مهر نیم دمی صبح صادق است
    یک شام بیش نیست سرانجام آفتاب
    هر شب برای داشتن [پاس] خاطر است
    مشعل فروزی فلک و بام آفتاب
    هرگز نیافت روزی خود غیر قرص نور
    تا لقمه خوار خوان تو شد کام آفتاب
    هرگز ندیده ایم سعیدا ز مفلسی
    یک خرقهٔ درست بر اندام آفتاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha