به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۴۱: جامع رشک جنان فیض اثر دیدیم ما

2250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جامع رشک جنان فیض اثر دیدیم ما
گوییا در شام دنیای دگر دیدیم ما
سقف جامع با سراجات منیرش بی گمان
آسمان و کوکب و شمس و قمر دیدیم ما
واعظان در هر طرف سرگرم وعظ خویشتن
سرخوش از ذکر خدا دیوار و در دیدیم ما
باخبر با بی خبر را اندرین دارالامان
بی خبر از خویش و از حق باخبر دیدیم ما
وعدهٔ فردا مهیا در دمشق امروز بود
فیض شامش را فزون تر از سحر دیدیم ما
اندرین معبد ره فیض است باب و روزنش
در دل هر بیدلی از حق نظر دیدیم ما
نور احمد از مزار حضرت یحیی مبین
همچو بینایی ز مردم در بصر دیدیم ما
قاپوی جنت سعیدا نیست جز باب البرید
اهل غفران را از این در، در گذر دیدیم ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰: برتر از عرش است ای عشاق، سیران شما 2شمارهٔ ۴۱: جامع رشک جنان فیض اثر دیدیم ما 3شمارهٔ ۴۲: رو به هر کوهی نماید طور می دانیم م ...4شمارهٔ ۴۳: چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما 5شمارهٔ ۴۴: برد آرزو خرمن ما خوشه چین ما 6شمارهٔ ۴۵: جز لاله نیست چشم سیاهی به راه ما 7شمارهٔ ۴۶: بیجا نمی خلد به دلی تیر آه ما 8شمارهٔ ۴۷: شور عشق است و جنون حاصل و سرمایهٔ ...9شمارهٔ ۴۸: بی رمز درد، کس نشود آشنای ما 10شمارهٔ ۴۹: ظهور نعمت منعم بود گدایی ما 11شمارهٔ ۵۰: ای خیره چو نرگس ز جمال تو نظرها 12شمارهٔ ۵۱: نگاهی جانب ما کن که قربانت شود جان ...13شمارهٔ ۵۲: سرگشتهٔ تو خم نکند سر به هیچ باب 14شمارهٔ ۵۳: با تهی دستی علو همت است این از حبا ...15شمارهٔ ۵۴: تا کجا رفتار دلجوی تو را دیده است ...16شمارهٔ ۵۵: روشنگر زمان و زمین است آفتاب 17شمارهٔ ۵۶: در خم هر حلقهٔ زلفش رهین است آفتاب 18شمارهٔ ۵۷: کاکل کمند زلف تو شد دام آفتاب 19شمارهٔ ۵۸: ساقی مکن دریغ ز پیر و جوان شراب 20شمارهٔ ۵۹: عشق پرشور است و ما پراضطراب 21شمارهٔ ۶۰: در میان ما و او شد حسن بی پروا نقا ...22شمارهٔ ۶۱: غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خ ...23شمارهٔ ۶۲: دیوانه شدم باز جنون می کنم امشب 24شمارهٔ ۶۳: تو جان و من به جانت گشته طالب 25شمارهٔ ۶۴: از پیر همت و کرمی ای جوان طلب 26شمارهٔ ۶۵: شبی که مست بیاید به خواب من مطلوب 27شمارهٔ ۶۶: روی تو چو از پیش نظر پرده برانداخت 28شمارهٔ ۶۷: صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ر ...29شمارهٔ ۶۸: گفتگوی حشر راحت از دل دیوانه ریخت 30شمارهٔ ۶۹: در بزم عشق نشئهٔ تأثیر صحبت است 31شمارهٔ ۷۰: نازک دلی که آینه دار نزاکت است 32شمارهٔ ۷۱: باده نوشی و غزلخوانی دیوانه بجاست 33شمارهٔ ۷۲: یار را از من چه می پرسی بپرس از دل ...34شمارهٔ ۷۳: آه گرمی که به یاد تو ز دل ها برخاس ...35شمارهٔ ۷۴: به طوف کوی تو آن شب که دل ز جان بر ...36شمارهٔ ۷۵: حرف هر کس ز فکر خام خود است 37شمارهٔ ۷۶: مدح رخ زیبای تو عنوان سعیداست 38شمارهٔ ۷۷: هر آن دلی که به زلف بتی گرفتار است 39شمارهٔ ۷۸: حلب شهر و نعیما شهریار است 40شمارهٔ ۷۹: چون دل دلیل نیست تن و [دل] برابر ا ...41شمارهٔ ۸۰: صورت اندیش کی از معنی ما باخبر است ...42شمارهٔ ۸۱: هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر ...43شمارهٔ ۸۲: دارم بتی و سجده اش ای دل نهانی بهت ...44شمارهٔ ۸۳: هر زمان دل را هوای کوی جانان بر سر ...45شمارهٔ ۸۴: هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است 46شمارهٔ ۸۵: عاشقان را در جهان فکر و خیال دیگر ...47شمارهٔ ۸۶: دل ناخدای بحر تماشای دیگر است 48شمارهٔ ۸۷: به پیش چشم من دریا چه چیز است 49شمارهٔ ۸۸: در خرابات مغانم جا بس است 50شمارهٔ ۸۹: حرف آن لب شنفتنم هوس است 51شمارهٔ ۹۰: هر شیوه ای که هست در این جا بجا خو ...52شمارهٔ ۹۱: از خس و خار حوادث قلب ما را کی صفا ...53شمارهٔ ۹۲: باعث آمدن روح به ابدان، عشق است 54شمارهٔ ۹۳: بی ظرف را شراب شرربار، مشکل است 55شمارهٔ ۹۴: آن را که هوای رخ خوب تو تولاست 56شمارهٔ ۹۵: آنچه می دانی تو در باطن نهان اظهار ...57شمارهٔ ۹۶: آن خانه برانداز که خود راهبر ماست 58شمارهٔ ۹۷: هر چیز که رو می دهد از ماست که بر ...59شمارهٔ ۹۸: صافیدلی چو آینه در این زمان کم است 60شمارهٔ ۹۹: آن آفرین جهان که نگهدار عالم است 61شمارهٔ ۱۰۰: آن که نامش جان جانان است آن جانان ...62شمارهٔ ۱۰۱: نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و ...63شمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست 64شمارهٔ ۱۰۳: جولانگه معنی دل هشیار نعیم است 65شمارهٔ ۱۰۴: در خانه ای که جای کسی نیست جای ما ...66شمارهٔ ۱۰۵: جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان ...67شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است 68شمارهٔ ۱۰۷: وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخوان ...69شمارهٔ ۱۰۸: چشمم ز گریهٔ دل ناکام روشن است 70شمارهٔ ۱۰۹: عقل هندوی میفروش من است 71شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 72شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 73شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...74شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 75شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 76شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...77شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 78شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 79شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 80شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...81شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...82شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...83شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...84شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...85شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...86شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...87شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 88شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...89شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...90شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...91شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 92شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 93شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...94شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 95شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 96شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 97شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 98شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 99شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 100شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...101شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 102شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...103شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 104شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 105شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...106شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 107شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...108شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 109شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...110شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 111شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 112شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 113شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...114شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...115شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟116شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...117شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...118شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 119شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...120شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...121شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...122شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 123شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 124شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...125شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...126شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...127شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...128شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...129شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 130شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...131شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...132شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 133شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 134شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 135شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...136شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...137شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...138شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 139شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 140شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...141شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...142شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 143شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 144شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 145شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 146شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 147شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...148شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 149شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...150شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...151شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...152شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 153شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 154شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 155شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...156شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 157شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 158شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...159شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 160شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 161شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 162شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 163شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 164شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 165شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...166شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 167شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟168شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 169شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 170شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 171شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...172شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...173شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...174شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...175شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 176شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 177شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...178شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 179شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...180شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...181شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...182شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...183شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...184شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...185شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 186شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...187شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...188شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 189شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...190شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 191شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 192شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...193شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...194شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 195شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...196شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...197شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...198شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 199شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 200شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...201شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...202شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 203شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 204شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 205شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 206شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 207شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 208شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...209شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...210شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 211شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 212شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 213شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 214شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 215شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...216شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...217شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 218شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 219شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 220شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 221شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...222شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...223شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...224شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 225شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...226شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 227شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...228شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 229شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...230شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 231شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...232شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...233شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 234شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...235شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...236شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...237شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 238شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...239شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 240شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...241شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 242شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...243شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 244شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 245شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 246شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 247شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...248شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 249شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 250شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...251شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...252شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 253شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...254شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 255شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 256شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...257شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...258شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...259شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 260شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 261شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...262شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...263شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 264شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...265شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...266شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 267شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...268شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 269شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 270شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 271شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 272شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...273شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 274شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 275شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...276شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 277شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...278شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 279شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 280شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...281شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...282شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...283شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...284شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 285شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 286شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 287شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...288شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 289شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 290شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 291شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...292شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...293شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 294شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...295شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...296شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...297شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 298شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 299شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...300شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...301شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 302شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...303شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...304شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...305شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...306شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 307شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 308شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 309شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 310شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 311شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 312شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...313شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 314شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 315شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 316شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 317شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...318شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...319شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...320شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...321شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 322شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...323شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 324شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 325شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...326شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 327شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 328شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...329شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...330شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 331شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 332شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...333شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 334شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 335شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...336شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 337شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 338شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...339شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 340شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...341شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 342شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 343شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 344شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 345شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...346شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...347شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...348شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 349شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 350شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 351شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...352شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...353شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 354شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 355شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...356شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...357شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...358شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...359شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 360شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...361شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 362شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...363شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...364شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 365شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 366شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 367شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 368شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 369شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 370شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...371شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 372شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 373شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...374شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...375شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 376شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 377شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...378شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...379شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 380شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...381شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...382شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 383شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...384شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...385شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...386شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 387شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...388شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...389شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...390شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 391شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 392شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 393شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 394شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 395شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 396شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...397شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...398شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 399شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...400شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...401شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...402شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...403شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 404شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...405شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 406شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 407شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...408شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 409شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 410شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 411شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 412شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...413شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...414شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...415شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 416شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...417شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 418شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...419شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...420شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 421شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...422شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...423شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...424شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 425شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...426شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 427شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 428شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...429شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...430شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 431شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 432شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...433شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 434شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 435شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...436شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...437شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...438شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...439شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...440شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 441شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...442شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...443شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 444شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 445شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 446شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 447شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 448شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 449شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 450شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 451شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 452شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 453شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...454شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 455شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...456شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 457شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 458شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...459شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...460شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 461شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 462شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...463شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...464شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...465شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 466شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 467شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 468شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 469شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...470شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...471شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 472شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 473شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 474شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 475شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...476شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...477شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 478شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...479شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 480شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 481شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...482شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 483شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...484شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 485شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...486شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 487شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...488شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 489شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 490شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 491شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...492شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...493شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 494شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...495شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 496شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 497شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 498شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...499شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 500شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 501شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...502شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...503شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 504شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...505شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...506شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...507شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 508شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...509شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...510شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...511شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...512شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 513شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...514شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 515شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 516شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 517شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 518شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...519شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...520شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 521شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...522شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 523شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 524شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...525شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 526شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...527شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 528شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 529شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 530شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 531شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 532شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 533شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...534شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...535شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 536شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 537شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 538شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 539شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ