کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تن شود خاک و، همان سودای ما ماند بجا
    سر رود گر چون حباب، اما هوا ماند بجا
    سوی آن خورشید تابانم ز بس گرم طلب
    سایه از من، چون رقم از خامه، واماند بجا
    سجده یی هر گام، خواهد خاک راهش دائمی
    کاش از ما سر به جای نقش پا ماند بجا
    ما سیه روزان، به رنگ خامه شبها خون خوریم
    تا سخن بر صفحه هستی ز ما ماند بجا
    با دل پر حرص میراثم دواتست و قلم
    از گدای کور، کشکول و عصا ماند بجا
    سایه بال هما، یکجا نمیگیرد قرار!
    دولت دنیای دیگرگون، چرا ماند بجا؟!
    خلق آیند و روند و، هست دوران همچنان
    بگذرد آب روان و، آسیا ماند بجا
    چون تنت بیگانه شد از جان و، با خاک آشنا
    با توی نی بیگانه و، نی آشنا ماند بجا
    زینت دادن به جای زرکریمان را بسست
    چون رود از کف حنا، رنگ حنا ماند بجا
    رفت واعظ از میان، لیکن سخن ها ماند ازو
    بگذرد آب از چمن، اما صفا ماند بجا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha