کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به خونریزی همانا داد فرمان چشم جادو را
    که از مژگان نهد انگشت بر لب تیغ ابرو را
    محبت طرفه صحرائیست، کز غیرت در آن وادی
    گریبان چاک نتوان دید، نقش پای آهو را
    خط بغداد ساغر، بگسلد خود را ز بیتابی
    چو موج باده لب بر لب گذارد آن پری رو را
    هلاک خال آن پیشانی و چین جبین گردم
    که دارد داغ از خوبی، هزاران چشم و ابرو را
    نه تنها غنچه را در شاخ گل برده است فکر او
    که این غم یاد دارد صدهزاران سر بزانو را
    بعجز ناتوانی، دست و پای آن کمان دارم
    که گیرد تیغ بیرحمی ز کف آن ترک بدخو را؟
    بجرأت بردم تیغ نگاهت میدود واعظ
    باین دیوانه سرده یک نظر آن چشم جادو را!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha