کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خود هم ز ظلم خانه خرابند ظالمان
    دیوار و در ندارد، از آن خانه کمان
    مالی گرفته اند و، عوض عمر داده اند
    دنیا گران برآمده بهر ستمگران
    دنیا بود چو مزبله یی پر ز بوی گند
    ز آن روی نیست پاک دلان را، دماغ آن
    خواهی اگر ز پای نیفتی، خموش باش
    بر نخل عمر، اره بود شمع را زبان
    پا بسته جهانی و، دلخوش که سالکی
    پا در گلی چو سرو و، کنی نام خود روان؟!
    دست ستم به گوشه نشینان نمیرسد
    تا حلقه بود زور ندید از کسی کمان
    یک حرف نشنویم که باشد شنیدنی
    محفل پر از زبان و، سخن نیست در میان
    خود ناگرفته پند، مده پند دیگری
    پیکان به تیر جا کند، آنگاه بر نشان
    واعظ چو گوش حق شنوی نیست، خود چو گل
    هم گوش گشته ایم درین بزم و، هم زبان!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha