کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دولت آن باشد که حق را بنده فرمانی کنی
    بر سریر فقر بنشینی و، سلطانی کنی
    جز به بیداری نگردد این ره خوابیده طی
    کار دشوار و، تو میخواهی تن آسانی کنی
    نیست با شاهی میسر عیش درویشی، ولی
    میتوان پادشاهی با پریشانی کنی!
    تا به کی بر درگه دونان نشینی از طمع؟
    پادشاه وقت خویشی، چند دربانی کنی؟!
    عقد دندانها ز پیری سست شد، یعنی دگر
    بر سر دنیا نباید سخت دندانی کنی
    گر بدانی قیمت عمری که کردی خرج هیچ
    هر نفس را صرف آه پشیمانی کنی
    غم که با هر یکدمش عمری توان کردن نشاط
    حیف باشد حیف، آن را چین پیشانی کنی
    مردمان حرف هم از غوغای دنیا نشنوند
    چند واعظ چون قلم مشق سخندانی کنی؟!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha