کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز مرگت دوستان را، آن قدرها نیست پروایی
    شود زین زهر، کام جملگی شیرین بحلوائی
    ز ابنای زمان، یار نوی هر روز پیدا کن
    که هرگز یاری امروزشان را، نیست فردایی
    نمیجویند در خلوت بجز خواب و خور و راحت
    نمیگویند در صحبت، بغیر از حرف دنیائی
    باین وحشت فزایان، جای الفت نیست، میخواهم
    دلی از شهر بیزار و، دماغ سر بصحرائی
    بسی سر در هوا و، پا به گل بودم، کنون باید
    سرپا در گلی از سجده، آه عرش پیمایی
    فتاده بر سر هم کار و، مزدور بدن کاهل
    غم آرام سوزی کو و، درد کار فرمایی؟!
    چو دندانی که افتد از دهن، وقت جوانیها
    شوم غمگین، بر آرم از دهان گر حرف بیجایی
    نداری در ره دنیا، جوی اندیشه فردا
    همه اندیشه، اما از برای رزق فردایی
    بود یکدست مرگ جمله، گر درویش گر منعم؛
    چو اسکندر بری دست تهی هرچند دارایی!
    کفت خالیست از دنیا و، دل پر از غم دنیا
    نداری گر چه دنیا واعظ، اما ز اهل دنیائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha